اصول تعیین حجم معاملات در بازار سهام
در مطالب پیشین از سری مقالات مدیریت سرمایه بلاگ آسان بورس، به اهمیت مدیریت دارایی در معاملات بازار سهام و مفاهیم اصلی این مبحث یعنی ریسک، بازده و ارتباط آنها با یکدیگر اشاره نمودیم.در این مقاله، به شرح اصول تعیین حجم معاملات بر اساس ریسک، خواهیم پرداخت.
حجم معامله عبارت است از؛ تعداد واحدهایی از یک دارایی که با پرداخت معادل قیمتی، میتوانیم مالکیت آن را بدست آوریم. واحد شمارش دارایی در انواع بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. برای مثال؛ شمشهای طلا را بر اساس گرم، ارزها را بر اساس اسکناس با عدد مشخص و سهام شرکتها را بر اساس برگه سهم معامله میکنند. به بیان سادهتر حجم معاملات در بازار مالی، از تقسیم مقدار سرمایه بر قیمت هر واحد دارایی، محاسبه میشود. مثلاً اگر شما ۱۰۰ میلیون تومان سرمایه در اختیار داشته و قیمت هر برگه سهم شرکت ملی صنایع مس ایران معادل ۲۰۰ تومان باشد؛ حداکثر میتوانید ۵۰۰ هزار برگه سهم از این شرکت را خریداری کنید.
از بررسی محاسبات فوق، در نگاه اول اینگونه استنباط میشود که با مفهوم بسیار سادهای مواجه هستیم و به راحتی هر کس میتواند پیش از ورود به معامله، عدد نهایی حجم را محاسبه نموده و سپس اقدام به خرید سهام نماید! اما منظور از تعیین حجم معاملات، گزینش حجم بهینه متناسب با ریسک احتمالی موقعیت معاملاتی است که در ادامه به نحوه انجام محاسبات آن میپردازیم.
علت اصلی اهمیت تعیین حجم معاملات در بازارهای مالی، توجه به ریسک معامله و رعایت مدیریت سرمایه است. زیرا ریسک ناشی از یک موقعیت معاملاتی، کاملاً با حجم سرمایه گذاری مرتبط است.
حجم بالاتر، سود بیشتر!؟
زمانی که با حجم اهمیت تعیین حد ضرر یا استاپ لاس بالایی وارد معامله شویم، ریسک بالاتر و بالطبع بازدهی بیشتری نیز در انتظارمان خواهد بود؛ زیرا در هر دو حالت صحیح یا غلط بودن پیشبینی ما نسبت به وضعیت آتی بازار، به دلیل اینکه تعداد بیشتری از آن دارایی را در اختیار داریم، به همان نسبت سود و زیان بیشتری هم خواهیم داشت. سرمایه گذاری صحیح و منطقی بدین معنی است که، هیچگاه تمام سرمایه خود را درگیر یک موقعیت معاملاتی خاص نکنیم و همیشه با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل، حجم معامله مد نظر خود را تعیین نماییم. در واقع باید با بخشی از سرمایه خود وارد بازار شده و نقاط خروج مشخصی داشته باشیم تا، قسمت کوچکی از دارایی خود را در معرض خطر قرار داده و به اهمیت تعیین حد ضرر یا استاپ لاس بقای بلند مدت ما در بازار، آسیبی وارد نشود.به منظور تبیین تأثیر حجم در ریسک و بازده ناشی از سرمایه گذاری، یک موقعیت معاملاتی زیانده را با دو معاملهگر دارای رویکرد مدیریت سرمایهای متفاوت، شبیه سازی و قیاس میکنیم.
با بررسی جزئیات جدول فوق متوجه میشویم که، سرمایه گذار «الف» هیچگونه استراتژی کنترل ریسکی نداشته و با تمام موجودی حساب خود وارد این موقعیت معاملاتی شده و در نهایت به دلیل عدم رعایت مدیریت سرمایه، حدوداً یک سوم از دارایی خود را تنها در یک معامله از دست داده است! اما در طرف مقابل، سرمایه گذار «ب» بر اساس استراتژی مدیریت ریسک شخصی، با بخش کوچکی از کل سرمایه خود وارد بازار شده و در نتیجه زیان کمتری متحمل شده است.
جبران ضرر و افزایش حجم معاملات
هنگامی که درصد ریسک و حجم یک معامله را مشخص میکنیم، بهتر است به فکر جبران ضرر احتمالی نیز باشیم؛ زیرا وقوع خطا در پیشبینیها کاملاً امکان پذیر بوده و ما به عنوان یک معاملهگر، باید پس از وقوع ضرر نیز توان ادامه فعالیت و جبران زیانهای قبلی را داشته باشیم. در مورد معاملهگر «الف» اهمیت تعیین حد ضرر یا استاپ لاس کاملا روشن است که برای جبران یک ضرر ۳۰ درصدی حتی با صرف نظر از مشکلات روحی و روانی پس از وقوع زیانهای سنگین، طبق محاسبات ریاضی و مبحث افت سرمایه که در مقاله قبلی به آن اشاره شد؛ باید ۴۳ درصد سود کند تا به نقطه سر به سر برسد. اما به دست آوردن چنین سودی در بازار سهام، اصلاً اهمیت تعیین حد ضرر یا استاپ لاس کار آسانی نیست! کما اینکه بسیاری از معاملهگران پس از وقوع چنین وضعیتی، نوعی حالت تهاجمی نسبت به بازار گرفته و گمان میکنند؛ باید با معاملات متوالی و افزایش حجم، اقدام به جبران افت سرمایه خود نمایند. چنین رویکردی، قطعاً منجر به نابودی کل دارایی این افراد خواهد شد. بنابراین عدم رعایت مدیریت ریسک، وصف حال معاملهگران بازنده و غیرمنطقی است که، بعید به نظر میرسد حضور بلند مدتی در بازار مالی داشته باشند! اگر در مثال فوق نتیجه معامله سودده باشد؛ سود هنگفتی نصیب سرمایه گذار «الف» خواهد شد اما، همانطور که قبلاً گفتیم؛ نباید صرف بدست آوردن سود بیشتر، سرمایه خود را به خطر بیندازیم. در ادامه میخواهیم، یک مثال معاملاتی با جزئیات کامل و رعایت چهارچوبهای کلی مدیریت سرمایه را، برای شما ذکر کنیم.
معاملهگری بر اساس تحلیل تکنیکال کلاسیک در بورس تهران به داد و ستد سهام میپردازد. با مشاهده یک سیگنال خرید مطمئن در نمودار قیمتی شرکت فولاد مبارکه اصفهان، این شخص وارد موقعیت خرید میشود.
همانگونه که در نمودار بالا مشاهده میکنید؛ قیمت با شکست نقطه تلاقی سطح مقاومتی و خط روند نزولی که، یکی از بهترین سیگنالهای خرید در تحلیل نموداری میباشد؛ روند صعودی خود را تأیید کرده و یک موج افزایشی قدرتمند در حال شکل گیری است.این فرد افق سرمایه گذاری کوتاه مدتی داشته و بازه زمانی معاملات وی، حداکثر یک ماهه است. به همین دلیل در محاسبات بازده مورد انتظار، مواردی نظیر سود نقدی، حق تقدم سهام و… را در نظر نمیگیرد. جدول زیر، جزئیات این موقعیت معاملاتی را نشان میدهد.
پس از مشخص شدن جزئیات ورود و خروج از معامله طبق نمودار سهم، حداکثر مقدار ریسک را طبق استراتژی مدیریت سرمایه معین نموده و به منظور تعیین حجم موقعیت معاملاتی مذکور، باید مقدار ریالی ضرر احتمالی را بر حاصل تفریق نقطه ورود تا حد ضرر تقسیم نماییم.
۹۲۳۰ = (۴۹۰-۴۲۵) ÷ ۰۰۰/۶۰۰
سپس بر اساس مقدار حجم بدست آمده، بازده و بقیه جزئیات معامله مشخص خواهند شد.در نتیجه مشاهده میکنیم که، با مدیریت حجم معاملات و تعیین نقاطه خروج بهینه، به سادگی میتوان ریسک را کنترل نموده و از بروز شرایط بحرانی در فرآیند معاملهگری خود، پیش گیری کنیم.در مقالات بعدی، به تشریح کامل مفاهیم حد سود و زیان و بهترین روشهای انتخاب نقاط خروج از بازار خواهیم پرداخت.
حد ضرر چیست و چرا انقدر اهمیت دارد؟
موضوع تعیین حد ضرر در معاملات، یکی از مباحث اصلی تریدینگ است که متاسفانه بسیاری از تریدرهای عزیز، این حد را با روشهای بسیار نامناسبی تعیین میکنند و همین تعیین نامناسب حد ضرر هم سبب میشود تا سودهای زیادی را در معاملات خود از اهمیت تعیین حد ضرر یا استاپ لاس دست بدهند. برای مثال، حد ضرر بسیاری از افراد با اُفت ۵ یا ۱۰ درصد قیمت داراییشان فعال میشود و این نوع تعیین حد ضرر اصلاً مناسب نیست. به همین خاطر در ادامه میخواهیم ضمن ارائهی مفهوم اصلی حد ضرر در معاملات، چگونگی تعیین این حد ضرر را نیز بررسی کنیم. پس اگر شما نیز برای تعیین حد ضرر معاملات خود با چالش روبهرو هستید، با ما همراه باشید.
حد ضرر چیست؟
اگر بخواهیم یک تعریف ساده و بسیار قابل فهم برای حد ضرر در نظر بگیریم، این تعریف به این صورت خواهد بود:
«حد ضرر یعنی این که دلیل ورود به معاملهی شما نقض شود!!»
بگذارید این تعریف را با یک مثال برای شما روشن کنیم. تصور کنید که شما برای خرید یک سهام در بورس، به این دلیل آن سهام را میخرید، چون شنیدهاید که قراره شرکتی که سهام آن را خریداری میکنید با یک شرکت بزرگ دیگر قرارداد همکاری ببندد و عقد این قرارداد به معنی سوددهی بیشتر شرکت و افزایش قیمت سهام آن خواهد بود. حالا شما سهام را خریداری میکنید و متوجه میشوید که عقد این قرارداد به هر دلیلی لغو شده. بنابراین حد ضرر شما نیز فعال شده است، چون دلیل ورود شما به این معامله، عقد قرارداد بین دو شرکت بود که این قرارداد کنسل شده، بنابراین دلیل ورود شما به معامله نیز نقض شده و دیگر دلیلی برای نگهداری آن سهم ندارید.
مثال فوق را میتوان به بازار ارز و رمزارز نیز تعمیم داد و نقض شدن دلیل شما برای ورود به هر معامله، حد ضرر شما در آن معامله خواهد بود که معمولاً چون دلایل ورود به هر معامله با معامله دیگر تفاوت دارد، حد ضررها نیز متفاوت خواهند بود.
بهترین راه برای تعیین حد ضرر در معاملات چیست؟
برای تعیین حد ضرر به یک شیوهی متناسب، براساس تعریف فوق، نمودار اتریوم را در نظر میگیریم و حد ضرر را روی این نمودار بررسی میکنیم:
(تصویر نمودار اتریوم موجود در ویدئو)
حالا ما روی این نمودار یک خط حمایت رسم کردهایم و دلیل ورود به معاملهی ما، این خط حمایت است، چون چند دفعه کندل با خط برخوردار داشته، اما از آن عبور نکرده است. بنابراین ما نیز پیش بینی کردهایم که برای دفعات دیگری نیز کندل ضمن برخورد با خط حمایت، برمیگردد و باز هم صعود بیشتری را تجربه میکند. (اگر با خطوط حامیتی آشنایی ندارید، میتوانید مقاله “حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال” را مطالعه نمایید.)
حال میبینیم که چند بار دیگر این اتفاق اُفتاده و با وجود اینکه اتریوم چند درصد نزول داشته، اما از خط حمایت رد نشده و دوباره به صعود خود بازگشته است. اگر قرار بود شما حد ضرر خود را ۵ درصد، ۱۰ درصد یا حتی ۲۰ درصد در نزول قرار دهید، طبیعتاً پس از اُفتهای مقطعی اتریوم، معاملات خود را میبستید و سودهای حاصل از برگشت صعودی این رمزارز را از دست میدادید. در این مثال، معامله شما تنها باید زمانی بسته شود که کندل از خط حمایت عبور کند که میبینید در آخرین کندل موجود در نمودار این اتفاق اُفتاده و آنجا حد ضرر این معامله است.
با توجه به این توضیحات، خطوط حمایت در نمودارها میتوانند دلایل خوبی برای ورود به معامله و تعیین حد ضرر باشند. اما قطعاً بینهایت دلیل برای ورود به هر معامله وجود دارد که باید حد ضرر هر معامله در صورت نقض دلیل ورود به آن معامله فعال شود!
اصول تعیین حجم معاملات در بازار سهام
در مطالب پیشین از سری مقالات مدیریت سرمایه بلاگ آسان بورس، به اهمیت مدیریت دارایی در معاملات بازار سهام و مفاهیم اصلی این مبحث یعنی ریسک، بازده و ارتباط آنها با یکدیگر اشاره نمودیم.در این مقاله، به شرح اصول تعیین حجم معاملات بر اساس ریسک، خواهیم پرداخت.
حجم معامله عبارت است از؛ تعداد واحدهایی از یک دارایی که با پرداخت معادل قیمتی، میتوانیم مالکیت آن را بدست آوریم. واحد شمارش دارایی در انواع بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. برای مثال؛ شمشهای طلا را بر اساس گرم، ارزها را بر اساس اسکناس با عدد مشخص و سهام شرکتها را بر اساس برگه سهم معامله میکنند. به بیان سادهتر حجم معاملات در بازار مالی، از تقسیم مقدار سرمایه بر قیمت هر واحد دارایی، محاسبه میشود. مثلاً اگر شما ۱۰۰ میلیون تومان سرمایه در اختیار داشته و قیمت هر برگه سهم شرکت ملی صنایع مس ایران معادل ۲۰۰ تومان باشد؛ حداکثر میتوانید ۵۰۰ هزار برگه سهم از این شرکت را خریداری کنید.
از بررسی محاسبات فوق، در نگاه اول اینگونه استنباط میشود که با مفهوم بسیار سادهای مواجه هستیم و به راحتی هر کس میتواند پیش از ورود به معامله، عدد نهایی حجم را محاسبه نموده و سپس اقدام به خرید سهام نماید! اما منظور از تعیین حجم معاملات، گزینش حجم بهینه متناسب با ریسک احتمالی موقعیت معاملاتی است که در ادامه به نحوه انجام محاسبات آن میپردازیم.
علت اصلی اهمیت تعیین حجم معاملات در بازارهای مالی، توجه به ریسک معامله و رعایت مدیریت سرمایه است. زیرا ریسک ناشی از یک موقعیت معاملاتی، کاملاً با حجم سرمایه گذاری مرتبط است.
حجم بالاتر، سود بیشتر!؟
زمانی که با حجم بالایی وارد معامله شویم، ریسک بالاتر و بالطبع بازدهی بیشتری نیز در انتظارمان خواهد بود؛ زیرا در هر دو حالت صحیح یا غلط بودن پیشبینی ما نسبت به وضعیت آتی بازار، به دلیل اینکه تعداد بیشتری از آن دارایی را در اختیار داریم، به همان نسبت سود و زیان بیشتری هم خواهیم داشت. سرمایه گذاری صحیح و منطقی بدین معنی است که، هیچگاه تمام سرمایه خود را درگیر یک موقعیت معاملاتی خاص نکنیم و همیشه با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل، حجم معامله مد نظر خود را تعیین نماییم. در واقع باید با بخشی از سرمایه خود وارد بازار شده و نقاط خروج مشخصی داشته باشیم تا، قسمت کوچکی از دارایی خود را در معرض خطر قرار داده و به بقای بلند مدت ما در بازار، آسیبی وارد نشود.به منظور تبیین تأثیر حجم در ریسک و بازده ناشی از سرمایه گذاری، یک موقعیت معاملاتی زیانده را با دو معاملهگر دارای رویکرد مدیریت سرمایهای متفاوت، شبیه سازی و قیاس میکنیم.
با بررسی جزئیات جدول فوق متوجه میشویم که، سرمایه گذار «الف» هیچگونه استراتژی کنترل ریسکی نداشته و با تمام موجودی حساب خود وارد این موقعیت معاملاتی شده و در نهایت به دلیل عدم رعایت مدیریت سرمایه، حدوداً یک سوم از دارایی خود را تنها در یک معامله از دست داده است! اما در طرف مقابل، سرمایه گذار «ب» بر اساس استراتژی مدیریت ریسک شخصی، با بخش کوچکی از کل سرمایه خود وارد بازار شده و در نتیجه زیان کمتری متحمل شده است.
جبران ضرر و افزایش حجم معاملات
هنگامی که درصد ریسک و حجم یک معامله را مشخص میکنیم، بهتر است به فکر جبران ضرر احتمالی نیز باشیم؛ زیرا وقوع خطا در پیشبینیها کاملاً امکان پذیر بوده و ما به عنوان یک معاملهگر، باید پس از وقوع ضرر نیز توان ادامه فعالیت و جبران زیانهای قبلی را داشته باشیم. در مورد معاملهگر «الف» کاملا روشن است که برای جبران یک ضرر ۳۰ درصدی حتی با صرف نظر از مشکلات روحی و روانی پس از وقوع زیانهای سنگین، طبق محاسبات ریاضی و مبحث افت سرمایه که در مقاله قبلی به آن اشاره شد؛ باید ۴۳ درصد سود کند تا به نقطه سر به سر برسد. اما به دست آوردن چنین سودی در بازار سهام، اصلاً کار آسانی نیست! کما اینکه بسیاری از معاملهگران پس از وقوع چنین وضعیتی، نوعی حالت تهاجمی نسبت به بازار گرفته و گمان میکنند؛ باید با معاملات متوالی و افزایش حجم، اقدام به جبران افت سرمایه خود نمایند. چنین رویکردی، قطعاً منجر به نابودی کل دارایی این افراد خواهد شد. بنابراین عدم رعایت مدیریت ریسک، وصف حال معاملهگران بازنده و غیرمنطقی است که، بعید به نظر میرسد حضور بلند مدتی در بازار مالی داشته باشند! اگر در مثال فوق نتیجه معامله سودده باشد؛ سود هنگفتی نصیب سرمایه گذار «الف» خواهد شد اما، همانطور که قبلاً گفتیم؛ نباید صرف بدست آوردن سود بیشتر، سرمایه خود را به خطر بیندازیم. در ادامه میخواهیم، یک مثال معاملاتی با جزئیات کامل و رعایت چهارچوبهای کلی مدیریت سرمایه را، برای شما ذکر کنیم.
معاملهگری بر اساس تحلیل تکنیکال کلاسیک در بورس تهران به داد و ستد سهام میپردازد. با مشاهده یک سیگنال خرید مطمئن در نمودار قیمتی شرکت فولاد مبارکه اصفهان، این شخص وارد موقعیت خرید میشود.
همانگونه که در نمودار بالا مشاهده میکنید؛ قیمت با شکست نقطه تلاقی سطح مقاومتی و خط روند نزولی که، یکی از بهترین سیگنالهای خرید در تحلیل نموداری میباشد؛ روند صعودی خود را تأیید کرده و یک موج افزایشی قدرتمند در حال شکل گیری است.این فرد افق سرمایه گذاری کوتاه مدتی داشته و بازه زمانی معاملات وی، حداکثر یک ماهه است. به همین دلیل در محاسبات بازده مورد انتظار، مواردی نظیر سود نقدی، حق تقدم سهام و… را در نظر نمیگیرد. جدول زیر، جزئیات این موقعیت معاملاتی را نشان میدهد.
پس از مشخص شدن جزئیات ورود و خروج از معامله طبق نمودار سهم، حداکثر مقدار ریسک را طبق استراتژی مدیریت سرمایه معین نموده و به منظور تعیین حجم موقعیت معاملاتی مذکور، باید مقدار ریالی ضرر احتمالی را بر حاصل تفریق نقطه ورود تا حد ضرر تقسیم نماییم.
۹۲۳۰ = (۴۹۰-۴۲۵) ÷ ۰۰۰/۶۰۰
سپس بر اساس مقدار حجم بدست آمده، بازده و بقیه جزئیات معامله مشخص خواهند شد.در نتیجه مشاهده میکنیم که، با مدیریت اهمیت تعیین حد ضرر یا استاپ لاس حجم معاملات و تعیین نقاطه خروج بهینه، به سادگی میتوان ریسک را کنترل نموده و از بروز شرایط بحرانی در فرآیند معاملهگری خود، پیش گیری کنیم.در مقالات بعدی، به تشریح کامل مفاهیم حد سود و زیان و بهترین روشهای انتخاب نقاط خروج از بازار خواهیم پرداخت.
تارگت (هدف قیمت) در بورس چیست؟
ورود به هر بازاری برای سرمایه گذاری، نیاز به آشنایی با اصطلاحات رایج آن بازار را دارد. بازار سهام نیز از این قاعده مستثنی نیست. تارگت در بورس یکی از پرکاربردترین مفاهیم مورد استفاده میباشد که در جای خود بسیار کارآمد و مؤثر به نظر میرسد. بسیاری از تحلیلگران بازار، برای تحلیل سهام مورد نظر خود از تارگت یا هدف استفاده می کنند تا شناخت بهتری از روند حرکتی سهام داشته باشند. از همین رو ما قصد داریم تا در رابطه با مفهوم تارگت یا هدف در بورس بحث کنیم و مطالبی که در ادامه می خواهیم به آنها بپردازیم:
تارگت (هدف قیمت) در بورس چیست؟
هدف قیمت چگونه تعیین میشود؟
در تعیین اهداف قیمت ، چه عواملی تأثیرگذار هستند؟
تارگت حد سود و تارگت حد ضرر چیست؟
فواید تارگت زدن در بورس چیست؟
نحوه تعیین هدف قیمت
مثالی از تارگت در بورس
تعیین هدف قیمتی در تحلیل تکنیکال
تارگت (هدف قیمت) در بورس چیست؟
تارگت، همان معنی هدف قیمتی را در بورس میدهد. انتظاری که معامله گر در بازار، برای سهام مورد نظر خود در آینده دارد تا آن قیمت را لمس کند، تارگت نامیده میشود. هر سهمی که در بازار بورس خریداری میشود معمولاً از طرف تحلیلگران، هدف مشخصی دارد که به احتمال زیاد در طول زمان به آن هدف قیمتی میرسد. مثلاً شما سهمی را در قیمت 12000 ریال خریداری کردهاید و طبق تحلیل هدف 24000 ریال را برای این سهم متصور شدهاید. این به معنی تعیین تارگت قیمتی برای سهم در بورس میباشد تا نسبت به معامله خود هدف معینی داشته باشید.
به همین ترتیب، تعیین نقاط حد سود یکی از مهمترین عناصر برای رسیدن به تارگت قیمتی میباشد. چراکه در این نقطه میتوان با سود مناسب از سهم خارج شد.
هدف قیمت چگونه تعیین میشود؟
در این رابطه علم تکنیکال بسیار نقش مؤثری ایفا میکند. طبق استدلال نموداری و تحلیل آن با استفاده از ابزارهای موجود در تحلیل تکنیکال، اهداف متنوعی میتوان برای انواع سهام، متصور شد. خطوط ترسیم شده با شیب نمودار به ما کمک میکند تا برای هر سهم تارگت قیمتی مشخصی را رسم کنیم و برای انجام معامله، هدف از پیش تعیین شده داشته باشیم.
در واقع تعیین هدف قیمتی بر عهده تحلیلگران خبره میباشد و معاملهگرانی که بهتازگی در عرصه بازار بورس ورود پیدا کردهاند، به تبعیت از تحلیل آنها برای سهام خود، هدف تعیین میکنند. پیشبینی برای رسیدن به تارگت سهم نیاز به کسب تجربه دارد و برای هر سهم میتواند تحلیلهای متفاوتی را در نظر گرفت. وقتی صحبت از تعیین هدف قیمتی میکنیم، حتماً به این منزله نیست که قیمت سهام قطعاً آن قیمت را لمس خواهد کرد بلکه صرفاً ارائه پیشبینی برای روند آتی سهم میباشد که طبق تحلیل نمودار قیمتی به دست میآید.
در تعیین اهداف قیمت، چه عواملی تأثیرگذار هستند؟
همانطور که تا حدودی در قسمت قبل گفته شد، تحلیل تکنیکال در تعیین اهداف قیمتی نقش قابلتوجهی دارد؛ بنابراین در تعیین هدف قیمت میتوان عامل مختلفی را از جمله عاملهای زیر را در نظر گرفت:
- شیب نمودار: طبق تحلیل تکنیکال با استفاده از رسم خطوط موازی بر اهمیت تعیین حد ضرر یا استاپ لاس مبنای شیب نمودار، میتوان روند مشخصی را برای سهام تخمین زد و تارگت قیمتی برای آن متصور شد.
- زمان نگهداری: هر معاملهگری در بورس، برای سهم خریداری شده خود مدت زمانی را تعیین میکند تا تصمیم بگیرد تا چه مدت زمانی سهم را نگهداری خواهد کرد. برخی از سهامداران کوتاهمدت، میانمدت و یا بلندمدت معامله میکنند و طبیعی است که تارگت قیمت سهام در هر یک از بازههای زمانی متفاوت خواهد بود. ممکن است یک فرد بازه زمانی برای رسیدن به سود را یک سال و فرد دیگر شش ماه در نظر داشته باشد.
- میزان ریسکپذیری: بازار بورس به طور مداوم نسبت مستقیمی با ریسک پذیری سرمایه گذاران دارد. بسته به میزان ریسکی که متحمل میشوید، اهداف قیمتی سهام شما میتواند متفاوت باشد.
- وضعیت عمومی شرکتها: هر شرکتی در بورس موظف است که صورتهای مالی، ترازنامه، میزان سودآوری یا زیانده بودن خود را به عموم سهامداران اطلاعرسانی کند. درک درست از وضعیت کلی شرکتها میتواند نقش مهمی در تعیین هدف قیمتی برای روندهای بعدی سهام داشته باشد.
تارگت حد سود و تارگت حد ضرر چیست؟
معاملهای درست و منطقی به نظر میرسد که برای آن تارگت حد سود و حد ضرر مشخص کرد. این دو تارگت به معامله گران این امکان را میدهد تا درک بهتری از موقعیتهای بعدی سهام داشته باشند. در این صورت هرگاه قیمت سهام به هدف قیمتی مشخص رسید، میتوان یک حد سود تعریف کرد تا در آن نقطه، سرمایه گذار، با حفظ سود خود از سهم خارج شود. همچنین منظور از تارگت حد ضرر این است که نمودار سهام در طی زمان به سمت پایین افت کند و حمایتهای خود را بشکند. تعیین تارگت حد ضرر در این مورد بسیار حیاتی است. چراکه هرگاه قیمت سهام به این نقطه رسید، هشدار جدی برای معامله گر میباشد که سهام خود را حتی با ضرر، به فروش برساند تا از ضررهای احتمال بعدی جلوگیری کند.
همانطور که ملاحظه میشود، تعیین تارگت، صرفاً برای اهداف بالای نمودار نیست و در مرحله افت قیمتی نیز باید تارکت معقول را داشت.
فواید تارگت زدن در بورس چیست؟
مهمترین نکته در این خصوص، تعیین دید کلی برای سهام میباشد تا چشمبسته سراغ سهمی نرویم. هر سهمی در بورس، با نوسانات مختلفی روبهرو میباشد که تعیین تارگت میتواند یک وضعیت کلی برای روند حرکتی سهام مشخص کند تا سهامداران درک بهتری نسبت به حرکت سهام خود داشته باشند.
درنظرگرفتن پارامترهای ریسک و بازدهی از فواید دیگر تارگت زدن در بورس است. در این خصوص سهامدار میتواند هدفی را تعیین کند که نسبت به آن میزان ریسک و بازدهی سهام را بسنجد و اگر نتیجه مطلوبی را برداشت کرد، نسبت به خرید سهام اقدام کند.
یافتن استراتژی معاملاتی، از دیگر فواید تارگت در بورس میباشد. تعیین هدف قیمت برای سهام میتواند در چینش استراتژی خرید یا فروش نقش تعیینکنندهای داشته باشد تا طبق آن نقاط مهم برای موقعیت سهام مشخص شود و با رسیدن به آن نقاط، تصمیم گیری انجام بپذیرد. این به معنی داشتن هدف، برنامه و اصول مناسب برای معامله میباشد.
نحوه تعیین هدف قیمت
تحلیلگران تکنیکال معمولاً از پارامترهای نموداری، پرایس اکشن، مومنتوم، اندیکاتورها و روند، در تعیین تارگت و هدف استفاده میکنند تا طبق آن اهداف سهم را پیشبینی نمایند
تحلیلگران بنیادی نیز با استفاده از صورتهای مالی شرکتها، محاسبه سودها و نرخ رشد، میتوانند با محاسبات لازم، هدف قیمتی را برای سهام تعیین کنند.
مثالی از تارگت در بورس
به طور مثال، قیمت سهام شرکتی 2000 تومان میباشد. باتوجهبه شرایطی که برای زمان نگهداری و میزان ریسک در نظر گرفتهاید، هدف قیمتی برای آن تعیین میشود.
اگر به لحاظ بنیادی، عملکرد شرکت در وضعیت مطلوبی قرار داشته باشد و حاشیه سود مناسبی را بسازد، ممکن است تحلیلگران تارگت قیمتی 2500 اهمیت تعیین حد ضرر یا استاپ لاس را برای هدف اول، مشخص کنند. همچنین امکان دارد به لحاظ تکنیکالی نیز برای سهم دو هدف کوتاهمدت یعنی 2500 تومان و هدف بلندمدت مثلاً 3800 تومان لحاظ کرد تا در پیشبینی برای روند بعدی تأثیرگذار باشد.
حال اگر تصور کنیم که وضعیت سودسازی و بنیادی شرکت در وضعیت مناسبی قرار نگرفت، تحلیلگران افت قیمت را برای آن پیشبینی میکنند و ممکن است هدف قیمتی پایینتر، مثل 1500 تومان یا در بلندمدت 1000 تومان را در نظر بگیرند و باتوجهبه این پیشبینی سهامداران برای جلوگیری از زیانده بودن سهم، از سهام خود خارج شوند.
تعیین هدف قیمتی در تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال، رسم شیب نمودار از اهمیت بالایی برخوردار است به همین منظور، تحلیلگران تکنیکال با رسم شیب نمودار طبق کندلهای قیمتی ثبت شده در طول بازههای زمانی مختلف، هدف قیمتی را برای صعود یا نزول روند سهام، تعیین میکنند. این اهداف معمولاً با عنوان هدف اول، هدف دوم و یا هدف بلندمدت تعیین میگردند.
تعیین حد سو طبق پیشبینی برای روند صعودی سهام و تعیین حد ضرر طبق پیشبینی برای روند نزولی سهام با استفاده از تحلیل تکنیکال صورت میگیرد.
ابزارهای مختلف دیگری در تحلیل تکنیکال مثل رسم چنگال، اندیکاتورها و مومنتوم قیمتی در تعیین تارگت قیمت سهام نقش بسیار مهمی دارند که اغلب تحلیلگران حرفهای بازار از این ابزار برای تعیین هدف سهام استفاده میکنند تا روند بعدی نمودار را پیشبینی نمایند.
همچنین مشخصکردن نقاط مقاومتی و ناحیه حمایتی در هر سهم از نکات مهم در تحلیل تکنیکال است که بر اساس آنها میتوان اهداف مختلفی را برای سهام متصور شد.
جمعبندی
تارگت در بورس یکی از مفاهیم مهم و بنیادی برای سرمایه گذاران و معامله گران میباشد. در خرید و فروش سهام در بازار بورس به طور معمول هدفی را برای سهام تعیین میکنند تا نسبت به آن معامله موفق و منطقی صورت بگیرد. تعیین اهداف قیمتی با استفاده از شیوههای مختلفی شکل میگیرد که در این مقاله سعی بر این داشتیم تا به بررسی مفهوم تارگت در بورس بپردازیم و مزایای آن و نحوه تعیین هدف را بیان کنیم.
کسب آگاهی و آموزشهای بیشتر برای تعیین هدف قیمت در بورس از نیازهای مبرم در این زمینه میباشد که کارگزاری اقتصاد بیدار خدمات آموزشی و تحلیلی خود را به سهامداران بورس و علاقه مندان به حوزه سرمایه گذاری در بورس، ارائه میدهد که برای این امر کافی است با دفاتر کارگزاری در تماس باشید.
اندیکاتور ATR
همانطور که احتمالاً میدانیم اصطلاحات بورسی طیف متنوعی دارند و هرکدام در نحوه معاملات و تصمیمگیریهای ما نقش اساسی ایفا میکنند. آشنایی با هر یک از اصطلاحات به ما کمک میکند تا درک بهتر و منطقیتری از بازار سرمایه داشته باشیم و از این دانش در جهت معامله ایدهآل استفاده کنیم. در این مقاله با مفاهیم اندیکاتور ATR آشنا خواهیم شد و سعی بر آن داریم تا با زبانی روان و ساده این موضوع مهم در بازار سرمایه را شرح دهیم.
در ادامه سعی میکنیم این موضوعات را مورد بررسی قرار دهیم:
اندیکاتور ATR یا Average True Range چيست؟
فرمول محاسبه انديکاتور ATR
کاربرد اندیکاتور ATR در نمودارهای قیمت بازار
آموزش اندیکاتور ATR
روند فعالسازی اندیکاتور در متا تريدر
چگونگی استفاده از ATR در معاملات بازارهای سرمایه
چگونگی محاسبه حد سود و ضرر در معاملات سهام بورس توسط ATR
اندیکاتور ATR یا Average True Range چیست؟
اندیکاتور ATR یک شاخص تجزیهوتحلیل است که طبق آن برای یک بازه زمانی مشخص، نوسانات بازار اندازهگیری میشود. طبق تعریف، اندیکاتور ATR متوسط رنج نوسانی بازار میباشد تا نشان دهد چه زمانی بازار از نوسانات بالایی برخوردار بوده و چه زمانی نوسانات کاهشیافته است. بهطوریکه با افزایش نوسان و رِنج بالای بازار، با گارد صعودی شدن در نمودار این امکان را به کاربر میدهد تا از نوسان افزایشی اطلاع داشته باشد و همینطور بالعکس در صورت کاهش نوسان و رِنج پایین هم، نمودار اندیکاتور، سیگنال واکنشی نشان بدهد تا کاربر از این نوسانات مطلع شود. ذکر این نکته حائز اهمیت است که اندیکاتور ATR هدف اصلیاش نشاندادن میزان نوسانات در بازار است. برای درک بهتر از مفهوم اندیکاتور ATR شکل زیر کاربرد آن را در نوسانات بازار نشان میدهد.
همانطور که پیداست در بخشهایی که نوسان افزایشی بوده نمودار اندیکاتور گارد صعودی و در مواقعی که نوسانات کاهش داشته است، نمودار بهصورت نزولی دیده میشود.
بنابراین رابطه مستقیمی بین نوسانات بازار با شیب اندیکاتور وجود دارد که این امر میتواند در نوسان گیری بازار و درک بهتر از کلیات نوسان مثمر ثمر باشد.
فرمول محاسبه اندیکاتور ATR
فرمولهای ثابتی برای محاسبه اندیکاتور رایج است که بهاختصار به آن اشاره میکنیم. آقای ولز وایلدر برای نخستینبار این فرمول را ابداع و آن را بهعنوان یک شاخص مطرح کرد.
ابتدا باید True Range را محاسبه نماییم که طبق تعریف بهصورت زیر قابل محاسبه میباشد:
- مقدار بالای قیمتی روزانه، منهای پایینترین حد قیمت روزانه
- مقدار بالای قیمتی روزانه، منهای مقدار قیمت بسته شدن روز قبلی
- مقدار بسته شدن روز قبلی منهای پایینترین حد قیمت روزانه
بهواقع به شکل ریاضی زیر محاسبه میشود:
TR = max (H – L, H – C.1, C.1 – L)
که در آن H به معنای مقدار بالایی قیمت، L به معنای مقدار پایینی قیمت و C به معنای Close یا بسته شدن قیمت روز، تعریف میشود.
هنگامیکه دامنه واقعی یا بهاصطلاح True Range را برای هر کندل محاسبه کردیم، مرحله بعدی محاسبه میانگین اینها است، یعنی ATR موردنظر ما.
n is the ATR period length
TRi is true range i bars ago
در فرمول بالا پارامتر n طول مدتزمان ATR در یک دوره، و پارامتر TR همان True Range کندل میباشد.
یک شاخص تحلیلی برای اندازهگیری نوسانات بازار است . محاسبه ATR نسبتاً ساده است و فقط به دادههای قیمت تاریخی در یک بازه زمانی مشخص احتیاج دارد.
کاربرد اندیکاتور ATR در نمودارهای قیمت بازار
در ابتدا شاخص اندیکاتور برای قیمت کالاها استفاده میشد اما در طی زمان این شاخص در تحلیل سهمهای اوراق بهادار هم مورد ارزیابی قرار گرفت. به بیان ساده، سهامی که دارای سطح بالایی از نوسانات هستند دارای ATR بالاتری میباشند و سهام با نوسانات کم نیز دارای ATR پایین. یکی از بهترین کاربردهای شاخص نوسان ATR این است که میتواند به شما کمک کند تا برای سهم خود حد ضرر تعریف کنید. این نقطهای است که شما باید سفارش فروش خود را بگذارید و بهاصطلاح از سهم خود خارج شوید. در واقع، بهتر است برای هر معامله یک حد ضرر تعریف کرد تا هر وقتیکه سهم به آن حد رسید، سهم را در سفارش فروش قرار دهید تا از ضررهای احتمالی بعدی جلوگیری کرده باشید. این به شما کمک میکند تا در دورههای نوسانی زیاد و دورههای نوسانی کم بتوانید معامله بهتری انجام دهید. اندیکاتور ATR ممکن است توسط تحلیلگران بازار برای ورود و خروج از معاملات استفاده شود و این یک ابزار مفید برای دستیابی به معاملههای موفق است. این هدف امکانی را برای معامله گران فراهم میکنند تا بتوانند با استفاده از آن نوسانات روزانه یک دارایی یا سهم را اندازهگیری کنند. نمودار اندیکاتور، در درجه اول برای اندازهگیری نوسانات ناشی از قیمت سهم در بازار و محدودکردن حرکتهای بالا یا پایین استفاده میشود.
بهعبارتدیگر، اندیکاتور ATR یکی از گزینههای مهم برای ارزیابی روند حرکتی سهم است و معامله گران حرفهای معمولاً از این شاخص برای انجام معامله بهینه و نیز حفظ سود خود استفاده میکنند.
آموزش اندیکاتور ATR
همانطور که قبلاً به آن اشاره کردیم، میتوان از شاخص ATR برای انجام تجزیهوتحلیل نوسانات در نمودار استفاده کرد. Average True Range به شما میگوید که نوسانات چه زمانی زیاد و چه زمانی کم است. علاوه بر این میتواند اهمیت تعیین حد ضرر یا استاپ لاس نقش تعیینکنندهای در رسیدن به سود بیشتر باشد. برای مثال اگر اندیکاتور دارای خوانش بالا باشد، ممکن است شما هدف قیمتی خود را بالاتر بگیرید که بتوانید معامله مطمئنتری داشته باشید با این انتظار که نوسانات بیشتر میتواند منجر به حرکت قیمت مطلوبتری شود.
به طور مثال در شکل بالا نمودار اندیکاتور به زمانهایی اشاره میکند که فلشهای قرمز رنگ در نشانگر ATR مقادیر نسبتاً زیاد هستند و گارد صعودی گرفتهاند که با نوسان قیمت بالا همراه است. همینطور به کندل های بلند در نمودار که نشان از نوسانات بالا در معاملات است، باید توجه داشت.
همانطور که مشاهده میکنیم نمودار با یک شیب نزولی شروع میشود و ناگهان در یک نقطه در اندیکاتور پایین، شروع به افزایش میکند. این نقطه ای است که شما باید خرید خود را انجام دهید تا بتوانید به سود مناسب دست پیدا کنید . به همین ترتیب، نمودار، قیمت سطح بالایی کانال شکسته شده را ارزیابی میکند و با افزایش شدید ATR به بالا صعود میکند. در هر قسمتی که نوسانات زیادی در بازار شاهد هستیم و با کندل های بلند قابلمشاهده میباشد، اندیکاتور واکنش نشان داده و طبق آن سطح نموداریاش بالا و پایین میشود.
شما میتوانید فاصله بین نقطه شکست و نقطه پایین کانال نزولی قبلی را اندازه بگیرید و این پارامتر را بهعنوان یک فاصله جدید برای تعیین حد ضرر اعمال کنید.
بنابراین طبق نمودار اندیکاتور میتوان بهراحتی برای معامله خود حد سود و حد ضررهای جدید و منطقی تعریف کنید تا معامله بهتری داشته باشید.
روند فعالسازی اندیکاتور ATR در متا تريدر
هنگامیکه نرمافزار متا تریدر را نصب میکنید، شاخص اندیکاتور ATR بهصورت پکیج قابلدسترس خواهد بود و نیازی به دانلود جداگانه اندیکاتور ندارد. با نصب پلاگین Meta trader supreme edition میتوان به دسترسیهای بیشتری هم رسید. این یک افزونه است که به طور خاص توسط متخصصان تولید شده است و طیف گستردهای از ابزارهای مفید را ارائه میدهد که بالاتر و فراتر از شاخصهای پیشفرض شما با نسخه استاندارد MT4 است.
شما میتوانید نشانگر ATR را در فهرست اندیکاتورها پیدا کنید که در شکل زیر هم نشاندادهشده است.
وقتیکه اندیکاتور را راهاندازی میکنید، متغیری که واقعاً باید به آن فکر کنید، دوره زمانی ATR میباشد. این پارامتر، تعداد دورههای زمانی است که متا تریدر میانگین آنها را محاسبه میکند. به طور معمول مقدار پیش فرض 14 بهترین گزینه برای انتخاب این دوره زمانی است.
با انتخاب دوره زمانی، نمودار مربوطه سهم در بازه زمانی انتخاب شده ایجاد میشود و میتوان بهراحتی شاخص اندیکاتور ATR را برای آن دوره بررسی کرد.
چگونگی استفاده از ATR در معاملات بازارهای سرمایه
وایلدر در ابتدا استراتژی معاملات ATR را پیشنهاد کرد که بخش اصلی آن پیروی از روند سیستم نوسانات بود . این قوانین فرض را بر این میگذارد که شما طبق همین قواعد معاملاتی وارد معامله شدهاید. برای مثال تقاضای خرید در بازار یک میزان بالا و افزایشی در هر روز ایجاد میکند. رعایت این قوانین در سیستم معاملات ATR بسیار ساده است.
شما برای خرید سهم میتوانید این قوانین را بهصورت زیر لحاظ کنید:
1) شاخص ATR باید کمتر از 0100/0 باشد به این معنی که نوسان کمتری وجود داشته است.
2) زمانی که نمودار اندیکاتور از رنگ قرمز به سبز حرکت میکند بهطوریکه روند صعودی گرفته و سیگنال خرید بدهد.
3) برای هر خرید، حد ضرر تعریف کرد که معمولاً 75 درصد ارزش حال ATR را باید در نظر گرفت.
برای مثال سوپر ترند سبزرنگ در نمودار معمولاً در وضعیت خرید قرار میگیرد و سوپر ترند قرمز بالعکس در وضعیت فروش. در شکل زیر بهصورت نموداری از وضعیت یک معامله اشتباه در قسمت قرمزرنگ و یک معامله درست در قسمت سبزرنگ واقف میشویم. این امکانی است که اندیکاتور ATR پیش روی ما گذاشته تا در خرید و معامله خود دقت بیشتری داشته باشیم.
به معنای گسترده، میتوانید از ATR بهعنوان راهنمای اشتها در بازار برای پیگیری حرکت قیمتی استفاده کنید.
بهعنوانمثال، اگر سهام یا بازاری بالاتر رود، فقط در صورت باقیماندن اشتهای شدید برای خرید بیشتر، دامنه ادامه خواهد یافت.
نحوه محاسبه حد سود و ضرر در معاملات سهام بورس توسط ATR
در اینجا باید بگوییم که نقطه خرید شما در تعیین حد ضرر شما بسیار مهم میباشد. مثلاً وقتی در نقطه بالایی نمودار خرید میکنید حد ضرر شما با زمانی که در کف قیمتی خرید میکنید کاملاً متفاوت است.
اگر قیمت سهم برخلاف شما حرکت کند تعیین حد ضرر راهی برای خروج از معاملات است، اما همچنین اگر قیمت به نفع شما باشد، میتوانید نقطه خروج را نیز حرکت دهید و حد ضرر خود را بالاتر بیاورید. بسیاری از معامله گران روزانه از ATR استفاده میکنند تا بفهمند حد ضرر خود را در کجا قرار دهند.
در هنگام معامله، به خوانش فعلی اندیکاتور ATR باید توجه کرد. قاعده کلی این است که شاخص ATR خوانده شده را در 2 ضرب کنید تا یک نقطه برای حد ضرر تعریف شود. پس اگر در حال خرید سهام هستید، امکان دارد حد ضرر سهم را در سطح دوبرابر ATR زیر قیمت ورودی قرار دهید. در این سناریو، حد ضرر فقط روبهبالا است، نه پایین.
برای معاملات کوتاهمدت هم همین روند کار میکند، فقط در این صورت، محدوده حد ضرر کاهش پیدا میکند. در این موارد نسبت به عدد ATR می توانید حد ضرر برای سهم خود تعریف کنید. بهواقع بهوسیله اندیکاتور ATR و محاسبه عدد آن شما باید برای خرید خود یک حد ضرر قرار دهید تا وقتی قیمت سهم افت کرد و به آن حد رسید شما از سهم خارج شوید و آن را به فروش برسانید.
همینطور برای حد سود به همین منوال باید برای هر سهمی که خرید میکنید یک عددی داشته باشید که وقتی قیمت سهام بالا رفت تا حدی برسد که شما حفظ سود کنید.
جمعبندی
ما در این مقاله به بررسی اندیکاتور ATR پرداختیم. در ابتدا تعریفی کلی و نمای ذهنی از این اندیکاتور را شرح دادیم و یک عامل مؤثر در بهبود روند معاملاتی هر معاملهگری تعیین کردیم.
در ادامه فرمولهای محاسباتی ATR و نیز کاربردهای ویژهای که در بازار سرمایه دارد را مورد بررسی قرار دادیم.
همانطور که گفته شد اندیکاتور ATR با نوسانات موجود در بازار، چه افزایشی و چه کاهشی، واکنش نشان میدهد و عدد بهدستآمده از این شاخص میتواند نمای کلی از روند سهم بدهد و نیز در تصمیمگیریهای ما برای معامله منطقی کاربرد مهمی داشته باشد. به همین ترتیب از اندیکاتورها در معاملات بازار سرمایه استفادههای زیادی میشود. در متا تریدر هم این اندیکاتور ATR بهعنوان یک شاخص برای تحلیل روندهای بعدی سهام تعریف میشود که در بخشی از این مقاله به نحوه استفاده از آن اشاره کردیم. هرچقدر ما درک و آگاهی بیشتری از این اندیکاتور داشته باشیم، تحلیل بهتری کردهایم و در زمان مناسبی خریدوفروش سهم خود را انجام دادهایم.
دیدگاه شما