حباب بورس تهران چقدر است؟
بورس تهران در ماههای پایانیِ سال ۱۳۹۸ و در نیمه نخست سال ۱۳۹۹، جهشی را تجربه کرد که در طول نیم قرن تاریخ فعالیتش تجربه نکرده بود: ارتفاع نماگر اصلی بازار سرمایه (شاخص کل) تا نیمه مردادماه سال ۱۳۹۹ به بیش از ۲ میلیون واحد رسید، حال آنکه همین شاخص، تا پایان سال ۱۳۹۶ خورشیدی کمتر از ۵۰ هزار واحد بود. به عبارت ساده، بازدهی بورس تهران در عرض حدود ۲ سال و نیم، حدود ۴۰ برابر افزایش پیدا کرد.
به گزارش تجارتنیوز، با این همه، خیلی زود (چنانچه بسیاری پیشبینی میکردند و در مورد حبابیشدن بورس هشدار میدادند) ورق برگشت. بازدهی بورس تهران از نیمه مردادماه سال ۱۳۹۹ در مسیر معکوس قرار گرفت و شاخص کل، حدود ۸۰۰ هزار واحد افت کرد، افتی که بزرگترین سقوط در بازدهی تاریخ بورس ایران لقب گرفت.
شاخ کل بورس (در زمان نگارش این متن) هنوز حدود ۶۵۰ هزار واحد با نقطه اوج تاریخیِ خود فاصله دارد و این در حالی است که برخی شواهد نشان میدهند بورس تهران، همین حالا هم حباب دارد. این حباب اما با آنچه که معمولا از یک «حباب اقتصادی» (Economic Bubble) مراد میشود، تا حدی تفاوت دارد. اما اندازه حباب بازار سرمایه ایران اساسا چقدر است و این موضوع تا چه اندازه نگرانکننده است؟
«شاخص بافِت»: یادگاریِ ثروتمندترین «بورسبازِ» جهان
اما ابتدا باید یک توضیح کوچک را با هم مرور کنیم. در ایران، به «بازار سرمایه»، به اشتباه «بورس» گفته میشود که ترجمه دقیقی نیست، هر چند مقصود را میرساند. اما خودِ «بازار سرمایه» ایران، متشکل از شرکتهایی است که در «بورس» و در «فرابورس» درجِ نماد شدهاند.
اندازه حباب در برخی بازارهای سرمایه در جهان با استفاده از «شاخص بافِت»/ منبع: دادههای بانک جهانی
«شرکتهای بورسی» عمدتا شرکتهای بزرگ و غولآسای ایرانی (شرکتهای پتروشیمی، شرکتهای معدنی، فولادیها، خودروسازها و امثال آنها) هستند. در مقابل، «شرکتهای فرابورسی»، شرکتهای کوچکتری هستند که ارزش بازار کمتری دارند و برخی معیارهای ردهبندی شرکتهای درج شده در «بورس» را هم ندارند. (تفاوتهای دیگری هم هست که باید به جای خود بررسی شوند.)
حالا به اصل موضوع بر میگردیم. برای اینکه ببینیم بورس تهران حباب دارد یا نه، باید یک شاخص را معرفی کنیم که از قضا، یادگاری است از یکی از معروفترین بورسبازانِ جهان: «وارن بافِت» (Warren Buffett).
«بافِت» حالا، در اکتبر سال ۲۰۲۱ میلادی، با حدود ۱۰۱ میلیارد دلار ثروت، دهمین فرد ثروتمند در جهان محسوب میشود و این در حالی است که تا چند سال پیش، همیشه جزو ۳ نفر ثروتمند در جهان ردهبندی میشد.
«وارن بافت» ثروتمندترین «بورسباز» در جهان است که «شاخص بافت» (Buffett indicator) را هم معرفی کرده است.
موضوع جالب در مورد او اما این است که «بافِت» بخش عمده ثروتش را مدیون سرمایهگذاری در سهام است و بر خلافِ ابرثروتمندانی همچون «ایلان ماسک»، «جف بزوس» یا «بیل گیتس»، خودش شرکت مطرحی در حوزههای فناورانه یا نوآورانه ندارد.
«شاخص بافِت» (Buffett indicator) به صورت ساده، نسبت «ارزش بازار» (Market capitalization) در یک بازار سرمایه را به «تولید ناخالص داخلی» (GDP) نشان میدهد و به این وسیله، وجود حباب در کلیتِ یک بازار سرمایه را بررسی میکند.
اما خودِ اینها یعنی چه؟ منظور از «ارزش بازارِ» یک شرکت، به صورت ساده این است که اگر بخواهیم آن شرکت را همین امروز بخریم یا از نو بسازیم، چقدر باید هزینه کنیم. مثلا، ارزش بازار هر یک از دو شرکت «اپل» و «مایکروسافت» اکنون حدود ۲ تریلیون دلار است، به این معنی که اگر کسی بخواهد این شرکتها را بخرد، یا چیزی شبیه به آنها ایجاد کند، امروز باید ۲ تریلیون دلار هزینه کند.
آیا بورس تهران آن اندازه «حبابی» شده که نگران سقوط آن باشیم؟
یک مثال از ایران: بر اساس دادههای «شرکت مدیریت فناوری بورس تهران»، «ارزش بازارِ» شرکت «پتروشیمی خلیج فارس» (که با نماد «فارس» در بورس تهران حضور دارد و بزرگترین شرکت بورسی ایران هم هست)، حدود ۳۶۰ هزار میلیارد تومان است. این یعنی امروز، برای ایجاد یک شرکت مشابه «پتروشیمی خلیج فارس» باید ۳۶۰ هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری صورت بگیرد.
«تولید ناخالص داخلی» هم مجموعِ پولیِ تمامی تولیدات کالا و خدمات در یک اقتصاد، در طول یک بازه زمانی (معمولا یک ساله) را نشان میدهد. به عبارت دیگر، «شاخص بافِت» زمانی منطقی خواهد بود که نسبت «ارزش بازار» کل شرکتهای حاضر در بازار سرمایه، تقسیم بر «تولید ناخالص داخلی» یک کشور، عددی کمتر از یک را نشان بدهد.
ابرشرکتهای ۷ هزار تریلیون تومانی
بر اساس اطلاعاتی که در سایت «مرکز پردازش اطلاعات مالی ایران» موجود است، ارزش بازارِ تمام نمادهای مندرج در بورس تهران، اکنون به حدود ۵٫۹ هزار هزار میلیارد تومان (یا به عبارتی حدود ۵۹۰۰ تریلیون تومان) میرسد. مجموع ارزش بازار شرکتهای فعال در «فرابورس» هم به حدود ۱٫۱ هزار هزار میلیارد تومان (یا به عبارتی حدود هزار و ۱۰۰ تریلیون تومان) میرسد.
به این ترتیب، تمام شرکتهایی که در بازار سرمایه ایران حضور دارند و تعداد آنها اکنون حدود ۷۵۰ شرکت است، بر روی هم ارزش بازاری در حدود ۷ هزار تریلیون تومان دارند. به عبارت ساده، این یعنی اگر بخواهیم تمامیِ این شرکتها را همین امروز دوباره از نو تاسیس کنیم، به حدود ۷ هزار تریلیون تومان سرمایه نیاز داریم که برای اقتصاد ایران عددی بینهایت بزرگ است.
با احتساب دلار ۲۳ هزار تومانی (یا دلار «نیمایی»)، این رقم معادل تقریبا ۳۰۴ میلیارد دلار است. با این حساب و کتاب، بازار سرمایه ایران در ردیف ۳۰ بازار سرمایه بزرگ در دنیا قرار میگیرد و ارزش دلاری آن از بازار سرمایه در کشورهایی مانند «ترکیه»، «لهستان»، «اتریش» و «فنلاند» بزرگتر است.
اما این عدد چقدر بزرگ است؟ کل طرح ساخت ۴ میلیون واحد مسکونی در دولت سیزدهم (که از وعدههای انتخاباتی رئیسی بوده است) نیاز به حدود ۶۰ میلیارد دلار سرمایه دارد. از طرفی، محاسبات «تجارتنیوز» نشان میدهد که ایرانیها، در مجموع حدود ۵۰ میلیارد دلار ارز و طلا در خانههایشان نگهداری میکنند. (حدود ۹٫۴ میلیارد دلار در قالب طلا و حدود ۴۰ میلیارد دلار در قالب ارزهای خارجی)
«ارزش بازار» بورس تهران اکنون حدود ۳۰۴ میلیارد دلار است و به این ترتیب، بورس تهران یکی از ۳۰ بازار سرمایه بزرگ در دنیا است.
به این ترتیب، ارزش بازار تمامِ شرکتهای حاضر در بورس تهران، روی هم رفته حدود ۶ برابر سرمایه طلا و دلار در خانه ایرانیها است. (برای اطلاع از نحوه این محاسبه، اینجا کلیک کنید.)
یک نکته دیگر هم اینکه سقوط ارزش «ریال» در مقابل ارزهای خارجی، موجب افت ارزش دلاری بورس تهران هم شده و اگر نرخ برابری «ریال» در برابر «دلار» را تغییر بدهیم، ارزش دلاریِ بورس تهران هم تغییر میکند.
مثلا، اگر همین حالا دولت بتواند (به فرض محال و به هر طریقی) قیمت دلار در بازار آزاد ایران را به ۱۰ هزار تومان برساند، ارزش دلاری بورس تهران هم ۲٫۷ برابر شده و به حدود ۷۰۰ میلیارد دلار میرسد. در این صورت، ارزش کل بازار سرمایه ایران، از ارزش کل بازار سرمایه کشورهایی مانند «روسیه» و «ایتالیا» هم بالاتر میرود.
دقیقا به همین دلیل است که ارزش بازارِ بورس تهران، بر اساس محاسبات «بانک جهانی» (The World Bank) حدود ۱٫۲ تریلیون دلار تخمین زده شده، که بر مبنای نرخ دلار و شاخص کل بورس تهران در سال ۲۰۲۰ میلادی (سال ۱۳۹۹) محاسبه شده است. (اصل مطلب در اینجا)
ارزش بازار «شرکت پتروشیمی خلیج فارس» حدود ۳۶۰ هزار میلیارد تومان است.
این عدد، امروز بدون اعتبار به نظر میرسد، چرا که «بانک جهانی» همین چندی پیش تولید ناخالص داخلی ایران را بر اساس «نرخ ارز نیمایی» به روزرسانی کرده و بر این اساس، GDP ایران به حدود ۱۹۰ میلیارد دلار کاهش پیدا کرده که کمتر از کشورهایی مانند «پاکستان» است. (اینجا)
بر اساس محسبات «بانک جهانی»، اقتصاد ترکیه در سال گذشته حدود ۷۲۰ میلیارد دلار (۴ برابر بیشتر از ایران) تولید داشته و عربستانسعودی هم با فاصله کمی از ترکیه، حدود ۷۰۰ میلیارد دلار تولید کالا و خدمات داشته است.
از آنسو، در سال ۱۳۹۹، اقتصاد پاکستان هم حدود ۲۶۳ میلیارد دلار (حدود ۳۷ درصد بیشتر از ایران) تولید کالا و خدمات داشته و عراق هم با تولید ۱۶۷ میلیارد دلاری، تنها ۳ پله پس از ایران در این ردهبندی قرار گرفته است. جان کلام آنکه مهم است محاسبات بر اساس کدام نرخ برایِ برابریِ ارزها صورت میگیرند.
آیا بورس تهران حباب دارد؟
با این توضیحات، آیا بورس تهران حباب دارد؟ پاسخ این است که بله، اما این حباب آناندازه بزرگ نشده که به همین زودی بترکد. «شاخص بافِت» برای بورس تهران، اکنون حدود ۱٫۶ واحد (یا ۱۶۰ درصد) است و این یعنی، ارزش بازار تمام شرکتهایی که در بازار سرمایه ایران حضور دارند، ۱٫۶ برابر بزرگتر از تمام تولیدات اقتصادیِ ایران در طول یک سال است.
این عدد قاعدتا باید کوچکتر از یک باشد، چرا که اندازه «اقتصاد ایران» قطعا بزرگتر از اندازه و ارزش «شرکتهای حاضر در بازار سرمایه ایران» است. به این ترتیب، بورس تهران دستکم ۶۰ درصد حباب دارد.
نکته اما اینجا است که «شاخص بافِت» برای برخی بازارهای سرمایه در دیگر کشورها، حتی بزرگتر هم هست و این یعنی بازار سرمایه در برخی کشورها حبابیتر حباب بورس چیست و کی میترکد؟ از بازار سرمایه ایران است. به عنوان نمونه، دادههای «بانک جهانی» در سال ۲۰۲۰ میلادی نشان میدهد که بازار سرمایه «هنگکنگ» با «شاخص بافِت» ۱۷٫۷ برابری، حبابیترین بازار سرمایه در جهان است.
«شاخص بافت» برای بورس تهران حدود ۱٫۶ واحد است و این یعنی بورس تهران حباب دارد.
رتبه دوم (البته با محاسباتی که اکنون بیاعتبار هستند) از آنِ بازار سرمایه ایران است، آن هم با «شاخص بافِت» معادل ۶٫۳ برابری. (همانطور که در بالا نشان دادیم، با محاسبات دقیقتر و بهروزتر این شاخص اکنون حدود ۱٫۶ برابر است.)
بازار سرمایه در کشورهایی مانند «عربستانسعودی»، «سوئیس»، «آمریکا»، «کانادا» و «کرهجنوبی» هم حباب دارد. («شاخص بافِت» برای این بازارهای سرمایه، به ترتیب معادل با ۳٫۴ واحد، ۲٫۷ واحد، ۱٫۹ واحد، ۱٫۶ واحد و ۱٫۳ واحد است.)
به این ترتیب، باید نگران حبابیبودن بازار سرمایه در ایران بود، اما این مشکلی نیست که خاصِ ایران باشد و اگر بازار سرمایه با افزایش تعداد شرکتها و «افزایش شناوریِ سهام» (به معنی افزایش سهام عرضهشده از سوی شرکتهای حاضر در بورس) گسترش پیدا کند، این مشکل را میتوان به سرعت حل کرد.
سرنوشت بازار بورس: تحقق رویای رونق یا سونامی تورم؟ اگر این حباب بترکد!
گروه اقتصادی: در شرایطی که کرونا لرزه به جان بازارهای سهام و مالی جهان انداخته، بازار سهام ایران رشدی افسانهای را تجربه میکند. روحانی آن را نشانه اعتماد مردم به اقتصاد کشور میداند و کارشناسان آن را برخاسته از نگرانی عمومی از تورم.
آیا افزایش ۴۰۰ درصدی شاخص بورس تهران ظرف فقط یک سال پدیدهای عادی است؟ منطقیترین پاسخ به این پرسش این است که چنین پدیدهای صرفنظر از مثبت یا منفی بودن آن، نمیتواند پدیدهای عادی باشد.
آیا رونق بازار سهام ایران نشانه آن است که اقتصاد این کشور بر مبانی محکمی استوار است؟ پاسخ به این پرسش این است که تحلیلهای اقتصادی خلاف آن را نشان میدهند. آخرین گزارش صندوق بینالمللی پول از اوضاع اقتصادی ایران گواه درستی این پاسخ است.
آیا آن چنان که حسن روحانی مدعی شده رونق حاکم بر بازار سرمایه در ایران نشانه اعتماد مردم ایران به تحولات اقتصادی این کشور است؟ پاسخ به این پرسش این است که تنها اوضاع عادی میتواند اعتماد برانگیز باشد و وقتی شرایط غیرعادی میشود، رفتار و رویکرد مردم نیز حالتی غیر عادی به خود میگیرد.
آیا رونق بازار بورس ایران حکایت از درستی سیاستهای پولی و مالی بانک مرکزی داشته و برخاسته از دخالتهای موثر دولت روحانی در بازارهای مالی است؟ پاسخ این پرسش را نیز بسیاری از مسئولان و کارشناسان امور اقتصادی ایران دادهاند و دخالتهای حمایتگرایانه دولت از بانکها و همچنین بازار بورس تهران را زیانبار ارزیابی کردهاند. به نمونههایی از آن در این مقاله اشاره خواهیم کرد. بنابراین باید پرسید علت استقبال سرمایههای سرگردان در بازار مالی ایران از بازار بورس تهران چیست و رونق این بازار را چگونه باید توضیح داد؟
رشد شتابان بهای شاخص بورس
بهای شاخص کلی بورس تهران ظرف مدت شش هفته تقریبا دو برابر شده است. و این همان شش هفتهای است که اقتصاد ایران در اثر پیامدهای شیوع بیماری کرونا از نفس افتاده و فعالیتهای اقتصادی در کشور فلج شده است.
افزایش بهای شاخص کلی بورس تهران اما به این شش هفته محدود نمیشود. بیش از یک سال است که بازار سرمایه در ایران با رونق کمنظیر بازارهای سهام روبهرو است. موضوع از ماه اردیبهشت سال گذشته شروع شده است. یعنی همزمان با تشدید تحریمهای ایران از سوی آمریکا و عدم تمدید معافیت ناظر بر خرید نفت از ایران از سوی هشت مشتری اصلی نفت این کشور.
واکنش عادی بازار بورس به این تحولات میبایست ره به کاهش ارزش سهام ببرد. به عنوان نمونه، شش هفته گذشته را در نظر بگیریم. واکنش بازار بورس تهران متفاوت از واکنش بازارهای سهام کشورهای دیگر بوده است.
بیماری کرونا تاثیرات مخربی بر اقتصاد جهان داشته است. شاخص بهای سهام در قویترین اقتصادهای جهان در اثر پیامدهای بیماری کرونا دستخوش نوسانهای شدید شده و به شدت کاهش داشته است. حتی کشوری همچون آلمان با در اختیار داشتن منابع مالی هنگفتی که روانه بازارهای مالی کرده، نتوانسته است مانع از کاهش شاخص سهام بازار داکس گردد. شاخص بازارهای بورس در کشورهای صنعتی حدود ۳۰ درصد کاهش داشته است. در چنین شرایطی و در یک بازه زمانی مشابه شاخص بازار بورس تهران دو برابر میشود. باید پرسید که چرا مردم در شرایطی که اقتصاد ایران بهشدت بحرانزده است و دولت با فشار مالی سنگینی روبهرو است، روی به خرید سهام میآورند و در بازارهای مالی و سرمایه در ایران مشارکت میکنند؟
اگر این حباب بترکد!
هرگاه بین بها و ارزش یک فرآورده فاصلهای بزرگ و غیرمنتظره شکل بگیرد، در بسیاری از موارد، اقتصاددانان از پدیده حباب و رشد حبابی سخن میگویند. ویژگی رشد حبابی در موقت بودن آن است. فاصله بین بها و ارزش به دلایلی میتواند به یکباره افزایش یابد. افزایشی که در همه موارد حبابی نیست. به عنوان نمونه، ارزش سهام شرکت آمازون ظرف ماههای گذشته افزایش چشمگیری داشته است. همین موضوع باعث افزایش بهای سهام این شرکت شده است. در این بین باید بین ارزش سهام یک شرکت و ارزش شاخص کل سهام بازار بورس یک کشور تفاوت قائل شد.
اگر بهای سهام یک شرکت، مثل شرکت داروسازی آمریکایی گیلیاد به علت ساخت داروی درمان کرونا یکباره در بازارهای بورس افزایش فوقالعاده یابد، پدیده عجیبی روی نداده است. اما هرگاه شاخص کل سهام در یک بازار بورس شاهد چنین افزایشی باشد، آنگاه میتوان گفت که موضوع عادی نیست. علی ابراهیمنژاد، عضو هیات علمی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف در گفتوگو با هفتهنامه "تجارت فردا" میگوید که برخی از کارشناسان مسائل اقتصادی از حبابی بودن همه بازارها در ایران سخن میگویند. از بازار بورس تا بازار ارز، طلا، خودرو و مسکن.
او در این گفتوگو نسبت به حبابی بودن همه بازارها در ایران ابراز تردید میکند. در ارتباط با بازار مسکن، میتوان گفت که حق با این کارشناس اقتصادی است. اما در تکمیل باید افزود که بازار مسکن در ایران رشد حبابی خود را پشت سر گذاشته است. به عنوان نمونه، بهای مسکن در بازه زمانی اسفند ۹۸ تا فروردین ۹۹ کاهشی ۹۰ درصدی داشته است. شاخص سهام در بازار بورس تهران در همین مدت زمان، رشد مشابهی کرده است. در توضیح اینکه رشد شاخص کل سهام در بازار بورس تهران حبابی است میتوان به عدم جذب سرمایههای سرگردان بینالمللی اشاره کرد.
منطق ناظر بر دادوستدهای مالی در سطح جهان حکم میکند که سرمایههای سرگردان جذب بازارهای سودآور شوند. در شرایطی که نرخ بهرهبانکی در کشورهای صنعتی به صفر نزدیک شده و حتی منفی شده است، طبیعی است که صاحبان سرمایه به دنبال انباشت سود خود از طریق مشارکت در بازارهای پررونق باشند. بازاری که ظرف یک سال رشدی ۴۰۰ درصدی داشته، باید منطقا برای سرمایهگذاران جذاب باشد. فقدان حضور سرمایه خارجی در بازار بورس تهران حکایت از حبابی بودن آن دارد. بدیهی است که کسی حاضر به ترزیق پول در حبابی که دیر یا زود میترکد، نخواهد بود.
مبانی رشد شاخص سهام
از سوی دیگر، میتوان گفت که رشد شاخص کل سهام در بازار بورس تهران بر هیچ مبنای اقتصادی استوار نیست. به سخن دیگر هیچ تحول مثبتی در اقتصاد ایران روی نداده است که بازتاب آن در بازار بورس چنین تحولی را پوشش دهد. تحولاتی که اقتصاد ایران در حال حاضر با آنها روبهرو است، تاثیراتی منفی و حباب بورس چیست و کی میترکد؟ بحرانزا دارند. از آن جملهاند:
۱: نرخ رشد اقتصادی ایران ظرف دو سال گذشته منفی بوده است. پیش بینی صندوق بینالمللی پول برای سال جاری نیز حکایت از تداوم این روند دارد. بر اساس پیش بینی این نهاد، نرخ رشد اقتصادی ایران در سال جاری منهای ۶ درصد خواهد بود. منطقا کاهش نرخ رشد اقتصادی میبایست باعث کاهش ارزش سهام شود.
۲: بودجه دولت بر مبنای صادرات نفت به بهای ۵۰ دلار برای هر بشکه تنظیم شده است. این در حالی است که میزان صادرات نفت ایران بیش از ۸۰ درصد کاهش یافته و بهای نفت ایران به زیر ۲۰ دلار برای هر بشکه سقوط کرده است. فشار مالی، دولت روحانی را وادار ساخته تا با به راه انداختن "بورس مستقل املاک" داراییهای دولتی را به پول تبدیل کند.
۳: تزریق پول در بازار بهویژه برای مهار پیامدهای ناشی از شیوع بیماری کرونا باعث افزایش تورم میشود. فردین آقابزرگی، کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی "ایلنا" از افزایش یکباره نقدینگی در بازار سرمایه سخن گفته است. بنا بر اظهارات او، تنها ظرف ۲۴ روز رقمی معادل ۲۷ هزار میلیارد تومان وارد بازار سرمایه شده است. به این ترتیب، دولت روحانی تنها در یک بازه زمانی سههفتهای به اندازه کل سال گذشته، پول به اقتصاد تزریق کرده است.
سونامی تورم
صندوق بینالمللی پول پیش از شیوع کرونا و تاثیرات این بیماری بر اقتصاد ایران، از تورم ۳۴ درصدی در سال جاری سخن گفته بود. تاریخ اعتبار این پیش بینی منقضی شده است. برخی از کارشناسان اقتصادی میزان تورم را بسیار بیش از این ارزیابی میکنند. فردین آقابزرگی در گفتوگوی خود با خبرگزاری "ایلنا" از محاسبه مالی معکوس سخن گفته است. به سخندیگر، برای توضیح رشد شاخص کل بازار بورس باید سایر ارزشهای اقتصادی در ایران نیز آن چنان افزایش یابند که چنین امری قابل محاسبه گردد. آقابزرگی در این باره گفته است: «در محاسبات مالی معکوس به اعداد و ارقام ۲۰۰ درصد در نرخ تورم برای سال ۹۹ و دلار ۲۵ هزار تومانی رسیدیم.» محمود جامساز، کارشناس مسائل اقتصادی نیز به پدیده دیگری اشاره میکند. او پیش بینی کرده است که دولت روحانی در سال جاری با کسری بودجهای معادل ۱۵۰ هزار میلیارد تومان روبهرو است. افزون بر آن، دولت برای تامین نیازهای مالی برخاسته از بحران کرونا به منابع مالی بیشتری نیاز دارد. جامساز با اشاره به نیازهای کلان دولت در مصاحبه با خبرنگار فرارو میگوید: «چارهای برای دولت باقی نمیماند که با استقراض از بانک مرکزی و چاپ پول کسری بودجه خود را جبران کند، اما این امر تورم بسیار افسار گسیختهای را به همراه خود دارد و سطح عمومی قیمتها را بالا میبرد.»
افزایش بیرویه نقدینگی در ایران باعث افزایش پول سرگردان در سطح جامعه شده است. بر اساس آمار دولتی تا پایان آذرماه سال گذشته کل حجم نقدینگی ایران بیش از ۲۲۶۲۳ هزار میلیارد تومان بوده است. رقمی که پس از آن نیز، افزایش چشمگیری داشته است. روی آوردن مردم به خرید سهام و مشارکت در بازار سرمایه برخلاف تبلیغات دولت روحانی ناشی از اعتماد مردم به اقتصاد ایران نیست، بلکه برخاسته از نگرانیشان نسبت به کاهش اعتبار پول کشور است. پولی که هر روز از ارزش آن کاسته میشود. تبدیل واحد پول کشور از ریال به تومان نیز، از حجم نقدینگی و تورم نمیکاهد و تنها نمایش اعداد بر روی کاغذ را تغییر میدهد.سرمایهگذاری در بازار مسکن در ایران سودآور نیست. بازارهای طلا و ارز نیز مدتهاست که به قول کارشناسان امنیتی شده و در در اختیار "سلطانهای" تحت حمایت صاحبان قدرت نظامی همچون سپاه پاسداران قرار دارد.
سرمایهگذاری در بازار خودرو نیز پا به پای بازار سهام صورت میگیرد و بهای انواع خودرو ظرف هفتههای گذشته رشد چشمگیری داشته است. این در حالی است که از ظرفیت تولید خودرو به علت تعطیلی کارخانهها کاسته شده است.
بنابراین برای مردمی که همهروزه شاهد کاهش ارزش پول خود هستند راه دیگری مگر مشارکت در بازار سرمایه نمانده است. حباب بازار بورس تهران هنوز بزرگ و بزرگتر میشود. اینکه این روند تا کی ادامه خواهد یافت، قابل پیشبینی نیست. آنچه قابل پیش بینی است، این است که هرگاه این حباب بترکد، ورشکستگی خانمانسوز بسیاری از مردم را به بار خواهد آورد.
حباب خودروهای دست دوم میترکد
دنیایاقتصاد : در سالی که گذشت، به دلیل کمبود تراشههای نیمه هادی و توقف خطوط تولید اکثر خودروسازان، تولید خودروهای نو، همپای نیاز و تقاضای مشتریان پیش نرفت و به همین دلیل قیمت خودروهای صفر کیلومتر سر به فلک کشید.
به گزارش سایپانیوز، در برخی از شاخههای بازار مثل وانت، اس. یو. وی (شاسیبلند) و حتی خودروهای کمکارکرد در سایر شاخهها، قیمت دست دوم آنها از مدلهای نو سبقت گرفته است. به جز تعداد کمی از مردم که در چنین شرایطی دست نگه میدارند تا اوضاع آرامتر شود و منطق بازگردد، عدهای بیشتر دستپاچه میشوند و به وخامت اوضاع میافزایند. در سال ۲۰۲۱ قیمت خودروهای دست دوم حبابگونه افزایش یافت و به عقیده برخی از کارشناسان امسال (۲۰۲۲) دیر یا زود این حباب یا میترکد یا به تدریج فروکش میکند.
در آخرین گزارش اتومتیونیوز، با تحلیل دادههای موسسه تحقیقاتی کی. پی. ام. جی، به طور متوسط قیمت خودروهای دست دوم در سال ۲۰۲۲ حدود ۲۰ تا ۳۰درصد کاهش را تجربه خواهد کرد. البته این اتفاق در ابتدای سال ۲۰۲۲ نمیافتد، بلکه از اواخر سال ۲۰۲۲ شروع شده و احتمالا به سال ۲۰۲۳ خواهد کشید. بر اساس پیشبینی کی. پی. ام. جی، این ماجرا به احتمال زیاد از اکتبر امسال شروع میشود. برای اینکه این پیشبینی درست از آب در بیاید، ابتدا باید شرایط تولید خودروهای نو به حالت عادی برگردد و با تقاضای بازار همگام شود. حتی اگر خودروسازان اصلی دنیا به ظرفیت تولید عادی خود برگردند، چند ماهی وقت لازم است که بازار از خودرو اشباع شده و تعادلی بین عرضه و تقاضا به وجود آید. موسسه تحقیقاتی کاکس اتومتیو نیز اعتقاد دارد فروکش کردن حباب قیمت خودروهای دست دوم، یک فرآیند طولانی است. به احتمال زیاد وضع تا سال ۲۰۲۵ هم به حالت عادی بازنمیگردد. بنابراین نباید انتظار ترکیدن این حباب را داشت اما میتوان در مدت طولانی شاهد فروکش کردن آن بود. کی. پی. ام. جی اما باور دارد که شروع کاهش قیمت خودروهای دست دوم، حتی زودتر از بهینه شدن سطح عرضه خودروهای نو آغاز خواهد شد. چون بازار انتظار افزایش ظرفیت تولید را میکشد و قیمت خودروها هم به سرعت خود را با این انتظار وفق میدهد. حتی اگر قیمت خودروهای دست دوم بین ۲۰ تا ۳۰درصد کاهش پیدا کند باز هم در مقایسه با اینکه قیمت آنها نسبت به ژانویه سال ۲۰۲۰ حدود ۴۲درصد افزایش یافته است، نمیتوان گفت که به حالت عادی برگشته است. برای کسانی که در این فاصله (ژانویه ۲۰۲۱) تا به حال خودروی دست دوم خریدهاند و به احتمال زیاد مجبورند از سال ۲۰۲۳ به بعد به فروش برسانند، میزان زیانی که متحمل میشوند بالا خواهد بود.
البته کی. پی. ام. جی، احتمال وقوع سناریوهای دیگر را دور از ذهن ندانسته است. یکی از این سناریوها هم این است که تا آینده نسبتا نامعلوم، قیمت بالارفته خودروهای دست دوم، همچنان بالا باقی میماند. یک سناریوی دیگر هم وجود دارد. بر اساس نظر این موسسه تحقیقاتی، چگونگی واکنش فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا) به افزایش تورم، میتواند به طور مطلق تقاضای مشتریان را در اکثر شاخههای بازار به سمت صفر سوق دهد. در بین اکثر خودروسازان اصلی دنیا، فقط تویوتا توانسته به حجم تولید عادی خود بازگردد. این شرکت به هیچ عنوان افشا نمیکند که چگونه بر این معضل جهانی فائق آمده و اینکه آیا تویوتا از اَپل کمک گرفته، این روزها نقل محافل خودرویی است. اما به زودی سایر خودروسازان هم این مشکل را رفع خواهند کرد.
سفتهبازی در بورس چیست؟ ریسک بزرگ، سود هنگفت و رشد ساختگی
تقریبا تمام مطالبی که درباره استراتژی سرمایهگذاری وجود دارند، تاکید میکنند که پیش از سرمایهگذاری درباره شرکت و شرایط بنیادی سهم تحقیقاتی انجام دهید و برای کسب سود عجله نداشته باشید. اما دستهای از معاملهگران نیز وجود دارند که بیتوجه به این فاکتورها، ریسکهای سنگین را به جان میخرند و اتفاقا سود هنگفتی نیز کسب میکنند. در دنیای بازارهای مالی به این افراد سفتهباز میگویند. اما سفتهبازی در بورس چیست و چه تفاوتی با سرمایهگذاری دارد؟ راه تشخیص سفتهبازی در بازار بورس چیست و چگونه قربانی آن نشویم؟ در این مقاله به این سوالات پاسخ میدهیم.
سفتهبازی در بورس چیست؟
اگر بخواهیم به زبان ساده توضیح دهیم که سفتهبازی در بورس چیست، میتوان گفت سفتهبازی انجام معاملات پرریسک برای کسب سود از نوسانهای کوتاه یا میانمدت است. در این معاملات ممکن است بخشی یا تمام دارایی از دست برود؛ اما در سمت دیگر، امکان کسب سودهای هنگفت نیز به این وسیله وجود دارد. همین امکان است که افراد را به انجام سفتهبازی در بورس ترغیب میکند؛ هرچند ریسک از دست رفتن سرمایه بیش از احتمال کسب سود است. به همین دلیل است که سفتهبازی را یک عمل بسیار پرریسک و مخاطرهآمیز میدانند. البته سفتهبازی تنها محدود به بازار سهام نیست و میتواند هر کالای قابل معامله یا روش اقتصادی از جمله ارز، مسکن و املاک، ابزارهای مالی و حتی آثار هنری را در بر بگیرد.
افرادی که سفتهبازی میکنند در واقع نقدینگی بازار را نیز تامین میکنند. آنها به حجم زیادی از تقاضاهای بازار پاسخ میدهند. از سویی دیگر این افراد در راستای پوشش ریسک به تولیدکنندگان کمک میکنند. اگر سفتهبازان فروش خود را به صورت استقراضی انجام دهند، این امر مانع از ایجاد حباب قیمتی میشود.
گاهی پیش میآید که صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و صندوقهای پوشش ریسک نیز به سفتهبازی میپردازند. به طور کلی میتوان سفتهبازی را یک معامله با ریسک بالا دانست که میتواند سود و بازده بالایی نیز داشته باشد. قطعا اگر پای چنین سود و منفعتی در میان نبود، هیچ دلیل عاقلانهای برای تن دادن به حباب بورس چیست و کی میترکد؟ این ریسک وجود نداشت.
بیشتر بخوانید
سفتهباز کیست؟
افرادی که به سفتهبازی میپردازند به دو دسته قابل تقسیماند:
- گروه نخست افرادی از جمله تحلیلگران و معاملهگران هستند که بر سرمایهگذاری روی یک سهم تمرکز میکنند.
- دسته دوم را افرادی تشکیل میدهند که از تحلیلگران کمک میگیرند. این افراد با پرداخت مبلغی به تحلیلگران، در سهمی خاص شروع به فعالیت میکنند و از این طریق سود کسب میکنند.
سفتهباز به دنبال ارزش کالا یا اوراق بهادار نیست و بازدههای قیمتی تنها مسائلی هستند که به آنها توجه میکند. سفتهبازها درباره اقدامات خود ریسکهای بالایی را به جان میخرند؛ ریسکهایی که در بیشتر موارد در خصوص پیشبینی تغییرات قیمت است. این افراد امیدوارند که با پذیرفتن چنین ریسکهایی سودهای هنگفتی کسب کنند. آنها در سرمایهگذاری شخصیتی ریسکپذیر دارند و البته نباید فراموش کرد که در بازارهای مالی نیز تخصص دارند.
چنین افرادی به سراغ سرمایهگذاری اهرمی مانند قراردادهای آتی و اختیار معامله میروند. از آنجا که این اشخاص سعی در پیشبینی تغییرات قیمتها در بخشهای بیثباتتر بازار دارند، به آنها سفتهباز میگویند. آنها باور دارند که از این طریق میتوانند سود فراوانی به دست آورند؛ حتی اگر شاخصهای بورس یا سایر بازارهای مالی خلاف این امر را نشان دهند. به علاوه این افراد در مقایسه با سایر سرمایهگذاران بازههای زمانی کوتاهتری را برای معاملات خود انتخاب میکنند.
برخی معتقدند که هر باوری که منجر به هدایت استراتژیهای سرمایهگذاری شود به نوعی با سفتهبازی مرتبط است؛ اما اگر بازار چنین ایدهای را پشتیبانی و حمایت کند دیگر این امر چندان معادل سفتهبازی نیست. سفتهبازها ریسک بسیار بالایی در فعالیتهای خود دارند. چنین ریسکهایی اغلب به این خاطر است که شاخصهای بازار نشاندهنده احتمال بالا رفتن ارزش پولی دارایی و سرمایه نیستند. همچنین سفتهبازان معمولا بیش از آنکه سهام مرسوم را خریداری کنند، به سراغ قراردادهای آتی یا اختیار معامله میروند.
احتمال سفتهبازی در کدام سهمها بیشتر است؟
افرادی که سفتهبازی میکنند، به سهمهای بنیادی با حجم مبنای پایین جلب میشوند؛ سهمهایی که به هر دلیلی بازار به آنها توجه ندارد. به این ترتیب آنها میتوانند سهم خود را به اصطلاح باد کنند. اگر مقاله «نوسانگیری در بورس؛ کسب سود سوار بر موج نوسانهای قیمتی» را خوانده باشید، میدانید که چنین سهامی برای نوسانگیری مناسب به نظر میرسند.
گفتیم که سفتهبازان میتوانند نقدینگی بالایی را به بازار تزریق کنند. این امر منجر به افزایش تقاضا میشود. در پی این امر افزایش قیمت سهم را به اندازهای بیش از ارزش واقعی آن شاهد خواهیم بود. به این ترتیب ممکن است در این شرایط حباب سفتهبازی در سهم ایجاد شود.
البته گاهی ممکن است اتفاقی برعکس آنچه که گفتیم رخ دهد. مثلا ممکن است یکی از افرادی که سفتهبازی میکند، معتقد باشد که بازار روند نزولی خواهد داشت؛ یا باور داشته باشد که قیمت سهم خاصی بیش از ارزش ذاتی آن است. به این ترتیب در قیمت بالا دارایی را میفروشد و موجب افت قیمت آن میشود. اگر افراد دیگر نیز در سرمایهگذاری خود چنین اقدامی انجام دهند، قیمت آن سهم بیشتر و بیشتر کاهش پیدا میکند و در نهایت حباب سفتهبازی (در صورت وجود) میترکد.
بیشتر بخوانید
تفاوت سفتهبازی و سرمایهگذاری در بورس چیست؟
سفتهبازی هم نوعی سرمایهگذاری است اما هدف و روش انجام آن با چیزی که در فرهنگ معاملهگری از آن با نام سرمایهگذاری یاد میشود، تفاوت دارد. از جمله عواملی که سرمایهگذاری را از سفتهبازی متمایز میکنند، مدتزمان نگهداری (کوتاه، بلند یا میانمدت)، میزان توجه به حباب بورس چیست و کی میترکد؟ ارزش بنیادی و میزان ریسک معامله هستند.
برای اینکه تفاوت سرمایهگذاری و سفتهبازی را بهتر درک کنید، در ادامه یک مثال بیان میکنیم. یکی از انواع زمینههایی که سفتهبازی در آن انجام میشود، ملک و مسکن است. در نظر بگیرید که شخصی یک منزل مسکونی را خریداری کرده است. هدف او از این خرید اجاره دادن ملک است. به این ترتیب میگوییم که این شخص سرمایهگذاری کرده است. اما اگر همین فرد، چند منزل دیگر را با قیمتی زیر قیمت بازار خریداری کند و هدفش از این خریدها کسب سود باشد، قضیه کمی متفاوت خواهد بود. در واقع او میخواهد در کوتاهمدت این خانهها را بفروشد و به کمک اختلاف قیمت خرید و فروش ملک، سود کسب کند.
البته سفتهبازی ریسک زیادی دارد و از سوی دیگر اگر موفقیتآمیز باشد، سود فراوانی هم خواهد داشت. در حالت کلی ممکن است سرمایهگذار معتقد باشد که شرکتی که به نوعی شکست بزرگی خورده است (مثلا در مطبوعات بازتابی منفی داشته یا ورشکست شده است) به زودی به سودآوری خواهد رسید. زمانی که فرد در چنین شرکتی سرمایهگذاری کند، به عنوان سفتهباز در نظر گرفته میشود.
سفتهبازی چه زمانی رواج پیدا میکند؟
در بازارهایی که از ثبات اقتصادی یا سیاسی کمتری برخوردارند، بیشتر شاهد سفتهبازی هستیم. البته نباید اینگونه تصور شود که در بازارهایی که عمق کافی و ثبات اقتصادی و سیاسی دارند، خبری از سفتهبازی نیست. در حقیقت در تمام بازارهای مالی میتوان به نوعی ردپایی از این عمل یافت. اصلا بازار بدون حضور سفتهبازان معنایی ندارد. اما زمانی که سفتهبازی بیحدوحصر اتفاق میافتد، حبابهای قیمتی ایجاد میشوند یا میترکند. این امر موجب بالا رفتن ریسک در بازار خواهد شد.
در بازارهای کارا، اختلاف میان قیمت ذاتی اوراق و قیمت بازار ناچیز است و به شکلی منصفانه تعیین میشود. اما در بازار غیرکارا شاهد دلسردی سهامداران معمولی و عادی هستیم. منظور افرادی است که تنها از اطلاعات رسمی خبر دارند؛ اطلاعاتی که نمیتوانند نمود واقعیتها و اتفاقات بازار باشند. در نتیجه تعدادی سهامدار با نقدینگی سنگین شروع به سفتهبازی میکنند.
این افراد با توجه به اطلاعات پنهانی بازار، بدون هیچ منطق و دلیلی نوسان را در سهام یک شرکت ایجاد میکنند. به این ترتیب تعداد زیادی از افرادی که در بورس سرمایهگذاری کردهاند، متضرر میشوند. بد نیست به این موضوع اشاره کنیم که سهمهایی که بنیاد قوی دارند، حبابی نمیشوند. زمانی که بازار در روند نزولی قرار میگیرد و ریزش اتفاق میافتد، چنین سهمهایی افت قیمت و سقوط سنگین را تجربه نخواهند کرد. اما اگر سهام یک شرکت کوچک درگیر سفتهبازی شود، در چنین شرایطی با سرعت بالا سقوط خواهد کرد.
بیشتر بخوانید
سفتهبازی چگونه انجام میشود؟
تا اینجا دربارهمعنای سفتهبازی و دلایل استقبال معاملهگران از این استراتژی صحبت کردیم. اما مراحل انجام سفتهبازی در سهام بورسی چیست؟
گام اول
پیشتر گفتیم سفتهبازها دو دسته هستند. این دو گروه سهام یک شرکت را در روزهای متوالی رصد میکنند. سپس زمانی که شرایط را برای ورود مساعد ببینند، با کدهای معاملاتی مختلف به صورت پلهای و ظرف دو تا سه روز، اقدام به خرید میکنند. آنچه در اینجا این خرید را از سایر خریدها متمایز میکند این است که معاملات در حجمهای بالا و با کدهای معاملاتی مختلفی انجام میشوند. این عمل به آن دلیل انجام میشود که سفتهبازان نمیخواهد جزو سهامداران درصدی شرکت قرار گیرند. چرا که در آن صورت معاملاتشان تحت نظر خواهد بود و نمیتوانند به اهداف خود دست پیدا کنند.
بیشتر بخوانید
گام دوم
پس از این که خرید در قیمتهای مطلوب صورت گرفت، سایر تحلیلگران و سرمایهگذاران، توجهشان به سمت این خریدها معطوف میشود. پس از آن که این اقدامات منجر به تشکیل صف خرید در سهم شد، در روزهای بعد، همین افراد با تشکیل صفهای خرید صوری، قیمت پایانی سهم را تا بیشترین حد مجاز دامنه نوسان بالا میبرند. در این شرایط بقیه افراد فعال در بازار مشاهده میکنند که در سهم مذکور چند روز صف خرید تشکیل شده است. به این ترتیب توجهشان به این نماد معطوف میشود و آنها نیز به صف میپیوندند.
اما سفتهبازان در روزهای آینده به مرور سفارشهای خود را از صف حذف میکنند. زمانی که در روزهای پایانی، سهم به اهداف موردنظر نزدیک میشود، سفتهبازان شروع به تبلیغ در شبکههای اجتماعی میکنند. به این ترتیب سایر افراد ترغیب میشوند که در این سهم سرمایهگذاری کنند. به این افراد اصطلاحا موجسوار گفته میشود. این گروه از افراد، خطرناکترین فعالان بازار بورس به شمار میروند. آنها به کمک سرمایههای فراوان و با تکیه بر ترویج اطلاعات و اخبار دروغین و ساختگی، بازار را دستکاری میکنند و به انحراف میکشانند.
طبیعی است که این گروه، رغبت و تمایلی به رعایت قوانین بازی از خود نشان نمیدهند. در هیچیک از اقدامات این افراد نمیتوان قوانین بازی برد-برد را مشاهده کرد. در چنین شرایطی افرادی که در روزهای انتهایی و با تبلیغات کاذب وارد یک سهم میشوند، در نهایت با ضرر از سهم خارج میشوند.
سفتهبازی با چه ریسکهایی همراه است؟
در بخشهای قبل گفتیم که سفتهبازی نیازمند ریسکپذیری بالا است. اما احتمالاتی که سود سفتهبازی در بورس را تهدید میکند، چیست؟ نباید این تصور پیش آید که سفتهبازی کار آسانی است. اینطور در نظر بگیرید که سفتهبازان چند روز منجر به مثبت شدن سهم میشوند. زمانی که سایر سهامدارانی که نماد مذکور را خریداری کردهاند چنین سودی را میبینند، احتمال دارد که دست به فروش دارایی خود بزنند. یعنی این افراد ممکن است زودتر از سفتهبازان سهام خود را بفروشند. به حباب بورس چیست و کی میترکد؟ همین دلیل سفتهبازان به آن سودی که مدنظر داشتهاند، نخواهد رسید.
از سویی دیگر از آنجا که این فعالیت قانونی نیست، در صورتی که سفتهبازان با تحلیلگران و طرفین معامله به توافق نرسند، سهم نیز به اهدافی که برای آن در نظر گرفته شده، نخواهد رسید.
انجام سفتهبازی در بورس را چگونه تشخیص دهیم؟
آشنایی با نحوه تشخیص سفتهبازی در بورس میتواند برای سرمایهگذاران عادی بازار سهام حیاتی باشد. زمانی که سفتهبازی روی یک سهم تمرکز کرده و مشغول کار بر روی آن است، حجم معاملات در یک روز چندین برابر حجم میانگین ماه خواهد شد. این روند چند روز در سهم دیده میشود. پس از آن با بررسی حجم معاملات میتوانید متوجه ورود پول هوشمند و سفتهبازی شوید.
اگر سهم ارزشمند باشد، به مرور شاهد افزایش حجم معاملات خواهیم بود. همچنین خواهیم دید که حقوقی سهم در کوتاهمدت یا میانمدت سهم را جمعآوری میکند. البته ممکن است عملکرد سهم حتی در طی چندین ماه خنثی باشد. نکته مهم اینجاست که در هر حمایتی دست به خرید نزنید و تنها حمایتهای معتبر را در نظر بگیرید.
رعایت حد ضرر نیز یکی دیگر از مواردی است که در این زمینه میتواند موثر باشد. متناسب با میزان رشد هر سهم، حد ضرر خود را تغییر دهید و آن را بالاتر بیاورید. همچنین با افزایش آگاهی و کسب اطلاعات در خصوص مفاهیم و ماهیت بازار بورس و شناخت شرکتها میتوانید سهام مطلوب را شناسایی کنید. به این ترتیب به آسانی در دام افراد سفتهباز نخواهید افتاد.
بیشتر بخوانید
جمعبندی
سفتهبازی یکی از استراتژیهای معاملاتی در بورس است که تاکیدی بر وضعیت بنیادی سهام ندارد و در بازههای کوتاه یا نهایتا میانمدت انجام میشود. سفتهبازان با پذیرش ریسکهای سنگین، شانس خود را برای بالا بردن قیمت سهام و کسب سود هنگفت امتحان میکنند. سفتهبازان با خرید سهام در حجمهای سنگین، توجه دیگر معاملهگران را به سهام جلب کرده و صفهای خرید ایجاد میکنند.
تفاوت سرمایهگذاری و سفتهبازی در هدف، بازه زمانی معامله، میزان اهمیت ارزش بنیادی و میزان ریسک معامله است. سفتهبازی معمولا بازهای کوتاهمدت دارد و ریسک آن بسیار بیشتر از سرمایهگذاریهای معمول است. یکی از راههای تشخیص سفتهبازی در بورس، توجه به حجم معاملات است
بازار مسکن در مرز حباب قرار دارد
نتایج به دست آمده از یک پژوهش درباره بازار مسکن شهر تهران که ۱۶ شاخص را مورد ارزیابی قرار داده، نشان میدهد که در سالهای ۹۷، ۹۸ و ۹۹ بیشترین و مداومترین افزایش قیمت مسکن در حباب بورس چیست و کی میترکد؟ ۳۰ سال اخیر رقم خورده و احتمال اینکه قیمت واقعی مسکن در بالاترین سطح خود باشد بسیار زیاد است؛ بنابراین احتمالا در سال جاری روند تثبیت قیمت مسکن که با توجه به تورم به معنای کاهش قیمت واقعی است آغاز میشود.
به گزارش نبض بورس به نقل از ایسنا، در پژوهشی که با عنوان «آیا بازار مسکن وارد حباب شده است؟» ۱۶ شاخص درخصوص بازار مسکن شهر تهران مورد ارزیابی قرار گرفته است. این بررسی در دو قسمت با عنوان «شاخصهای مسکن» و «پرسشنامه از متقاضیان بالقوه خرید» انجام شده که در بخش شاخصهای مسکن، تغییرات سالانه قیمتی مسکن در بازار مسکن شهر تهران، شاخص قیمت به رهن و اجاره، نسبت قیمت به دستمزد، تعداد معاملات و بررسی جستوجوی کلمه «قیمت خانه» توسط کابران اینترنت پرداخته شده است. قسمت دوم این پژوهش نیز به نتایج ۱۱ پرسش از متقاضیان بالقوه خرید ملک اختصاص یافته است.
طبق اطلاعات سامانه کیلید از شاخصهای اقتصادی و نتایج پرسشنامه میتوان اینگونه استنباط کرد که با افزایش قیمت مسکن در سالهای ۹۷، ۹۸ و ۹۹ به ترتیب با ۷۰ درصد، ۱۰۲ درصد و ۸۵ درصد بازار مسکن وارد رفتارهای هیجانی و حبابی شده و نگاه به خرید ملک به عنوان یک کالای سرمایهای بیش از گذشته شده و احتمال اینکه قیمت واقعی مسکن در بالاترین سطح خود باشد بسیار زیاد است. با توجه به اینکه کشور ما همیشه تورم دارد کاهش اسمی قیمتها ممکن است رخ ندهد اما قیمت واقعی مسکن (تورم در رفته) احتمالا کاهش می یابد.
تغییرات سالانه قیمتی مسکن در بازار مسکن شهر تهران
در این دادهها از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۰ از شاخص میانگین وزارت راه و شهرسازی استفاده شده است. از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ از شاخص کیلید استفاده شده است. میزان رشد در سالهای ۹۷، ۹۸ و ۹۹ به ترتیب ۷۱، ۱۰۳ و ۸۵ درصد بوده اند. این افزایش بیشترین و مداومترین افزایش قیمت مسکن در ۳۰ سال اخیر بوده اند. ما یک سال در سال ۸۶ افزایش ۸۱ درصدی را شاهد بودیم و در سالهای ۷۴ و ۷۵ به ترتیب رشد ۶۱ درصدی و ۶۷ درصدی داشته ایم. همانطور که مشاهده می کنید در طول ۳۰ سال فقط ۴ سال افزایش متوالی بالای ۷۰ درصد در قیمت مسکن را مشاهده کرده ایم و آن هم در سالهای ۸۱، ۹۷، ۹۸ و ۹۹ بوده اند. افزایش مداوم و بسیار شدید سالهای اخیر ممکن است ذهنیتی در خریداران به وجود آورد که این روند همچنان حباب بورس چیست و کی میترکد؟ ادامه پیدا میکند و انگیزه مردم برای سرمایهگذاری را افزایش دهد.
شاخص قیمت به رهن و اجاره
این شاخص یکی از شاخصهایی است که تا حدودی به ما نشان می دهد آیا قیمت مسکن حبابی شده است؟ در این بخش شاخص قیمت ملک به اجاره در شهر تهران در سال ۹۹ به بالاترین حد خود در طول ۳۰ سال اخیر رسیده و این عدد در طول تاریخ بی سابقه بوده است. این عدد در سال ۷۵ به ۲۸ رسیده بود اما امروز رکورد ۳۰ ساله خود را زده و این نسبت به ۲۹.۵ رسیده است.
نسبت قیمت به دستمزد
یکی از شاخصها برای بررسی اینکه قیمت overshooting شده است نسبت قیمت به دستمزد است و برای اینکه این عدد ملموستر باشد تعداد سالهای انتظار برای خرید یک ملک ۵۰ متری باتوجه به حداقل دستمزد هر سال و قیمت ملک بررسی شده است. اگر فرض کنیم که فرد یک سوم از درآمد خود را در هر ماه برای خرید خانه پسانداز کند چه مدت طول میکشد تا خانهای خریداری کند. همانطور که مشاهده میکنید در این شاخص هم با عدد ۱۵۴ سال به بیشترین میزان خود در طول ۳۰ سال خود رسیده است.
تعداد معاملات
یکی دیگر از شاخصهایی که میتوان بررسی کرد تعداد معاملات است که نشان میدهد بازار مسکن شهر تهران وارد رکود شده است. از سال ۸۹ تا ۹۶ به طور متوسط سالانه ۱۶۳ هزار معامله خرید در بازار مسکن تهران انجام میشده، اما در سالهای ۹۷، ۹۸ و ۹۹ به طور متوسط ۱۰۰ هزار معامله انجام شده است. در سالهای ۹۸ و ۹۹ تعداد معاملات به ۸۴ هزار واحد مسکونی در سال نزول کرده که تقریبا نصف میانگین سالهای ۸۹ تا ۹۶ بوده است. این اعداد به خوبی نشان میدهد که افزایش بیسابقه قیمت مسکن باعث رکود شدید در این بازار شده و بخش تقاضای مصرفی در بازار کاهش جدی یافته است.
بررسی جستوجوی کلمه «قیمت خانه» توسط کاربران اینترنت
یکی از ابزارهایی که میتوان برای بررسی حبابها انجام داد، ابزار گوگل ترند است که میزان جستوجوی کاربران یک کشور روی کلمات را در سالهای مختلف نشان میدهد. بر اساس دادههای گوگل ترند کلمه «قیمت خانه» در سه سال گذشته نسبت به سایر سالها توسط کاربران ایران بیشتر جستوجو شده است. این موضوع نشان میدهد افزایش قیمت در سالهای اخیر باعث شده بود تا مردم بیشتر تغییرات قیمت مسکن را رصد کنند. بیشترین میزان جستوجوی این کلمه از سوی کاربران در دوره ۱۰ ساله اخیر مربوط به بازه اردیبهشت تا مهر سال ۹۹ بوده است. این دادهها نشان میدهد احتمال حباب مسکن در آن زمان بیشتر از سایر دوران است.
البته ناگفته نماند که در این زمان دولت دو مرتبه خواستار حذف قیمت از آگهیهای املاک در سایتهای تبلیغاتی املاک شد تا با حذف قیمت از روند افزایشی قیمت مسکن جلوگیری کند، اما این موضوع فقط باعث افزایش هزینه خریداران و فروشندگان برای آگاهی از قیمت روز مسکن شد و هیچ اثری در جلوگیری از افزایش قیمت مسکن نداشت.
بخش دوم این پژوهش، ۱۱ سوال از متقاضیان بالقوه خرید (کاربران سایت) پرسیده شده است. ابتدای سال ۱۴۰۰ از کاربرانی که میخواستند تغییرات قیمتی مسکن خود را در سایت رصد کنند یا در جستوجوی خرید ملک بودند نظرسنجی به عمل آمده و دیدگاه و نظرات آنها درباره بازار مسکن دریافت شده است.
نتایج سوال اول که ۴۹۰ نفر به آن پاسخ داده اند نشان میدهد که حدود ۴۴ درصد از این افراد در پنج سال گذشته خانه ای خریداری نکرده بودند.
۳۳ درصد خریدها به قصد سرمایهگذاری بوده است
سوال دوم این بود که «به چه منظوری ملک خود را خریداری کردهاید؟» که ۳۳ درصد افرادی که در یک سال اخیر خانه خریدهاند به قصد سرمایهگذاری تهیه کرده بودند در حالی که این عدد برای افرادی که ۱ تا ۳ سال و یا ۳ تا ۵ سال خریداری کرده بودند ۱۱ درصد و ۱۳ درصد بود. این موضوع حاکی از آن است که تقاضای سرمایهای در بازار مسکن در سال گذشته زیاد شده و نگاه به مسکن به عنوان یک کالای سرمایهای در سال اخیر شدت یافته است.
«خرید خانه، امروز در تهران به چه میزان ریسک دارد؟» این عنوان سوال سوم بوده که ۳۰ درصد از پاسخ دهندگان آن را دارای ریسک زیاد، ۳۴ درصد بدون ریسک و ۳۶ درصد تا حدی ریسک دانستهاند.
در سوال چهارم از کاربران خواسته شده تا رفتار قیمتی بازار مسکن شهر تهران را در سالهای آینده پیش بینی کنند. ۵۶ درصد تصور این را دارند که قیمت مسکن در سالهای آتی بیش از تورم افزایش می یابد. این نشان می دهد که همچنان مردم تصور این را دارند که قیمت مسکن روند افزایشی خود را حفظ می کند و انتظار افزایش قیمت را دارند.
انتظار دارید در ۱۲ ماه آینده چند درصد ارزش خانههای تهران تغییر کند؟ پاسخ دهندگان به پرسش پنجم ۴۵۳ نفر بودند که به طور میانگین ۲۸ درصد افزایش قیمت مسکن را برای سال آینده پیشبینی کردهاند.
سوال ششم این است که طی ۱۰ سال آینده انتظار دارید ارزش خانههای تهران به طور متوسط سالیانه چند درصد تغییر کند؟ ۷۵ درصد افزایش سالیانه قیمت مسکن را برای ۱۰ سال آینده پیشبینی کردهاند.
همچنین ۶۹ درصد کاربران در پاسخ به سوال هفتم که سال ۱۴۰۰ زمان مناسبی برای خرید ملک است زیرا قیمت مسکن در سالهای آتی افزایش مییابد، گزینه موافقم را انتخاب کردهاند. زیرا انتظار دارند که قیمت همچنان افزایش یابد.
سوال هشتم این بوده که اگر شخصی امروز مسکن خریداری نکند احتمالا بعدا قادر به تهیه خانه نخواهد بود؟ ۷۵ درصد از پاسخ دهندگان جواب مثبت داده اند.
در مکالمات چند ماه گذشته با دوستان و همکاران، به چه میزان شرایط بازار مسکن مورد بحث قرار گرفت؟ ۴۸۶ نفر به سوال چهار گزینهای نهم پاسخ داده اند که نشان می دهد ۴۴ درصد از افراد به طور مکرر با دوستان و آشنایان خود در حباب بورس چیست و کی میترکد؟ رابطه با بازار مسکن صحبت کرده اند.
سوال ۱۰ این است که به نظر شما کدام بازار بهترین بازار برای سرمایه گذاری بلندمدت است؟ ۴۹ درصد از کابرانی که به این سوال جواب داده اند بازار مسکن را مناسب برای سرمایه گذاری دیده اند، بعد از آن ۱۹ درصد بازار رمزارزها را مناسب دیده اند، ۱۵ درصد بازار سرمایه، ۱۴ درصد بازار سکه و طلا و ۲ درصد بازار ارز را مناسب دیده اند.
در چند ماه اخیر در مکالمات با دوستان و آشنایان در رابطه با کدام بازار بیشتر بحث شد که بیشترین رای را بازار سرمایه با ۳۳ درصد، بعد از آن به ترتیب بازار مسکن با ۲۵ درصد، بازار رمزارزها ۱۹ درصد، بازار ارز ۱۹ درصد و در نهایت بازار سکه و طلا با ۸ درصد رتبه آخر را در بین پاسخ کاربران داشته است.
منظور از حباب چیست؟
در مقدمه این مقاله به بررسی این موضوع که در چه شرایطی می توان گفت یک بازار حباب دارد پرداخته شده است. شیلر و کیس در مقاله سال ۲۰۰۳ با عنوان «آیا در بازار مسکن حباب وجود دارد» بر این باورند که در کاربرد گسترده این اصطلاح به وضعیتی گفته میشود که انتظارات بیش از حد مردم، از افزایش قیمت در آینده باعث افزایش موقت قیمتها میشود. در حین حباب قیمت مسکن، خریداران مسکن فکر میکنند خانهای که برای آنها بسیار گران است اکنون یک خرید قابل قبول است؛ زیرا با افزایش قابل توجه قیمت در آینده سود زیادی خواهند برد و با توجه به اینکه افزایش قیمت مسکن در سالهای آتی از پسانداز بازدهی بهتری دارد، نیازی به پسانداز زیادی ندارند.
افرادی که در دوران حباب قیمتی موفق به خرید خانه نشدهاند نگرانند که اگر امروز موفق به خرید ملک نشوند احتمالا در آینده با سختی بیشتری قادر به خرید مسکن خواهند بود. بنابراین انتظار افزایش قیمت در آینده اثر جدی بر سمت تقاضای ملک میگذارد، اگر مردم انتظار داشته باشند که قیمت ملک کاهش پیدا نکند، و مطمئن باشند برای مدت طولانی قیمت ملک کاهش پیدا نمیکند، آنها مسکن را به عنوان یک دارایی با ریسک کم قلمداد میکنند. در این شرایط تقاضای سرمایهگذاری در ملک شدت بیشتری میگیرد و با افزایش تقاضای سرمایهگذاری احتمال حبابی شدن بازار مسکن زیاد میشود. یکی از ویژگیهای حباب مسکن این است که خرید ملک جهت افزایش قیمت آن در آینده است نه برای لذت زندگی در آن.
اگر انتظارات افزایش سریع و مداوم قیمتها یک عامل موثر در ایجاد انگیزه برای خریداران ملک باشد، در آن صورت قیمت مسکن به صورت ذاتی بیثبات است. قیمتها همیشه نمیتوانند با سرعت بالا بروند و هنگامی که مردم متوجه شوند افزایش قیمتها متوقف شده است، حمایت برای پذیرش قیمتهای بالا شکسته میشود و قیمتها در نتیجه کاهش تقاضا، (در اقتصادهای سالم با نرخ تورم تک رقمی) کاهش پیدا میکنند، در کشور ما اما نرخ رشد قیمت مسکن کمتر از تورم عمومی میشود و درنتیجه آن حباب میترکد.
دیدگاه شما