سهام بنیادی چیست؟
یک استراتژی مناسب پایههای یک سرمایهگذاری خوب در بازارهای سرمایه میباشد. در این راستا اولین قدمی که باید برداشته شود، شناسایی سهام شرکتها با استفاده از متدهای مختلف و حرفهای است. در این مقاله به چگونگی شناسایی سهام شرکتها از طریق تحلیل بنیادی پرداختیم و اینکه چگونه میتوانیم سهام بنیادی را شناسایی کنیم.
عناوینی که در این مقاله به آنها پرداخته شده است:
- سهام بنیادی چیست؟
- کمکگرفتن از تحلیل بنیادی برای انتخاب سهام بنیادی
- تفاوت سهم بنیادی و غیر بنیادی
- فاکتورهای مهم شناسایی سهام بنیادی
- سایر فاکتورها که باید در تشخیص سهام بنیادی به آن توجه کنید
- سهام بنیادی بهتر است یا سهام غیر بنیادی؟
سهام بنیادی چیست؟
سهم بنیادی به سهمی گفته میشود که از بررسی آن توسط روشهای فاندامنتال (Fundamental) یا همان تحلیل بنیادی، بتوان به این نتیجه رسید که مشخصههای رشد در آینده را دارد. با توجه به پیچیدگی این روشها، معیارهای مشخصی برای بررسی اولیه سهام یک شرکت وجود دارد و پس از این بررسیها، اینگونه سهام معمولاً رشد میکنند و یا قیمت آنها در طول زمان افزایش چشمگیری خواهد داشت؛ به بیان دیگر، این سهام کمتر دچار نوسان خواهد شد و روند رشد آن منطقی میباشد. در واقع سرمایهگذاری بر روی سهام بنیادی، یک سرمایهگذاری بلندمدت است، اما انتخاب این سهام نیازمند دانش و اطلاعات در این زمینه میباشد. با توجه به صورتهای مالی و گزارشهایی که در سایت کدال منتشر میشود، میتوان وضعیت شرکتها را بهخوبی بررسی کرد. سرمایهگذاران در دنیای سرمایهگذاری بیشتر به دنبال خریدن سهام بنیادی هستند؛ زیرا در تحلیل بنیادی سعی میشود تا ارزش و قیمتی ذاتی سهام کشف شده و پس از آن، با قیمت فعلی سهم مقایسه گردد.
کمکگرفتن از تحلیل بنیادی برای انتخاب سهام بنیادی
تحلیلگران چند معیار را در نظر میگیرند تا سهام بنیادی قوی را پیدا کنند. از جمله مواردی که آنها در نظر میگیرند، عبارت است از:
- میزان فروش محصولات و خدمات شرکت
- سطح تکنولوژی بهکاررفته
- میزان استهلاک
- حاشیه سود
- رقابتهای خارجی
- کیفیت مدیریت
- منابع مالی
- نرخ مالیات
- گردش دارایی
تفاوت سهم بنیادی و غیر بنیادی
تشخیص یک سهام بنیادی از غیر بنیادی برای سرمایهگذار مهم است. استفاده از کلمه سهام غیربنیادی به این منظور نیست که آن سهام مناسب نمیباشد؛ بلکه منظور سهامی است که سرمایهگذاری بلندمدت در آن مناسب نیست. همانطور که میدانید در تحلیل بنیادی، ارزش ذاتی سهام را در نظر قرار میدهیم ولی در تحلیل تکنیکال به کشف قیمت میپردازیم. به جهت درک بهتر مفهوم سهام بنیادی و غیربنیادی بهتر است ویژگیهای مختلف سهام را مورد بررسی قرار داده تا بتوانید آنها را از یکدیگر تشخیص دهید.
فاکتورهای مهم شناسایی سهام بنیادی
چند فاکتور مهم که با استفاده از میتوانید سهام بنیادی را از غیر بنیادی تشخیص دهید:
1) سودآوری : این فاکتور را از جهات گوناگون مورد توجه است، سودآوری از نظر درآمد، سودآوری بر اساس میزان فروش، بر اساس میزان دارایی و بر اساس حقوق صاحبان سهام. سودآوری بیشتر را میتوان با قویتر بودن بنیاد سهم نیز در نظر گرفت. زمانی که شرکت تلاش میکند تا به سود خالص برسد، مواردی نظیر بهای تمامشده، هزینههای عملیاتی و غیرعملیاتی، مالیات و هزینههای مالی نیز مهم هستند. توجه کنید که سودآوری در یک سال، الزاماً مبنای درستی برای تصمیمگیری نیست؛ زیرا ممکن است سود ادامهدار نباشد.
2) EPS : میدانیم که EPS نشاندهنده میزان سود هر سهم است. برای محاسبه این عدد کافی است تعداد کل سهام را به میزان سود عملیاتی پس از کسر مالیات تقسیم کنیم. میزان سودآوری شرکت بهازای هر سهم به کمک این فاکتور تعیین میشود. بالا بودن این رقم نشان از سودآوری شرکت دارد.
3) DPS : نسبت سود تقسیمی هر سهم فاکتوری است که نمیتوان آن را در کوتاهمدت مدنظر قرارداد. در انتخاب سهام بنیادی باید DPS را در بلندمدت بررسی کنید؛ چنانچه DPS بالا و یا پایین باشد، نمیتواند آن را معیاری برای بنیادی بودن و یا نبودن سهم در نظر گرفت.
4) نسبت P/E : این نسبت از جمله نسبتهای پرکاربرد در تحلیل سهام است. در این نسبت منظور از P قیمت و منظور از E همان درآمد است. در این نسبت سودی که شرکت در طول سال مالی به یک سهم اختصاص میدهد، نشان داده میشود. زمانی که سهمی حداکثر رشد خود را تجربه میکند و سود آن تثبیت میشود، نسبت P/E در آن تعدیل میگردد. اما اگر این فاکتور بیش از اندازه بالا باشد، نشان از ریسک بیش از حد معمول را برای سرمایهگذاری دارد و سرمایهگذار نمیتواند آن را به عنوان یک سرمایهگذاری بلند مدت در نظر بگیرد. چنانچه نسبت P/E منفی باشد، تقاضا برای فروش کم خواهد شد؛ بدان معنا که سهم دارای نقدشوندگی کمی است و یک خصوصیت منفی برای سهم به حساب میآید.
5) ثبات سودآوری : هم سودآوری و هم تداوم آن در تحلیل سهام مهم است. ممکن است سودآوری دورهای باشد.
6) میزان نقدشوندگی : بدون توجه به این که هدف و استراتژی شما از سرمایهگذاری بلندمدت یا کوتاهمدت است، فاکتور مهمی که در تحلیل سهام باید به آن توجه کنید، نقد شوندگی میباشد. اگر شرکت در وضعیت مطلوب باشد، نقدشوندگی آن نیز بالا خواهد بود. بهاینصورت و به کمک فاکتور نقدشوندگی میتوان اوضاع داخلی شرکت را تخمین زد. معمولاً نقد شوندگی کمتر را در سهمهای غیربنیادی مشاهده میکنیم و این یک ویژگی مناسب برای تشخیص سهام بنیادی از غیر بنیادی است.
7) روند افزایشی سود خالص شرکت : یکی از مواردی که باید به آن توجه کنیم، سود خالص در سهام است که در سهمهای بنیادی همواره سود روندی رو به رشد دارند؛ از سویی دیگر حوزه فعالیت میتواند این امکان را به وجود بیاورد که روند کند شود. اما در سهام غیربنیادی، روند افزایشی سود خالص را مشاهده نمیکنیم؛ همچنین نوسانهای موجود در این سهام معمولاً غیرمنطقی هستند.
8) ارزش ویژه : برای بررسی ارزش ویژه، در ابتدا ارزش اسمی را بررسی میکنیم. یکی از نشانههای تفاوت میان سهام بنیادی و غیر بنیادی، بیشتر بودن ارزش ویژه در مقایسه با ارزش اسمی است که نشانگر استحکام بیشتر در موقعیت شرکت است.
9) تاریخ پرداخت سود سهام : بدیهی است که هر چه سود نقدی سریعتر به سهامداران پرداخت شود، به نفع سهامداران میباشد. پس در زمان انتخاب سهام بنیادی، گزینهی مهمتر سهامی است که دوره پرداخت سود آن کوتاهتر میباشد.
سایر فاکتورها که باید در تشخیص سهام بنیادی به آن توجه کنید:
- میزان تأثیر سهام در شاخص کل
- نسبت داراییها به بدهی شرکت
- عمر شرکت
- برنامههای آینده شرکت از جمله قراردادها، برنامه برای توسعه کسبوکار
- استمرار در انتشار اخبار و اطلاعات
- تغییر روند سهم از زیانده به سوددهی
- روند افزایشی نرخ فروش محصولات و خدمات
- سایر تأمین مالی
سهام بنیادی بهتر است یا سهام غیر بنیادی؟
برای پاسخ به این سؤال باید روند فعالیت خود را در بازار بسنجید. معاملهگران روزانه به سمت سهمهای بنیادی میروند، در این مسیر از ابزارهای تحلیل تکنیکال کمک میگیرند و نقطه ورود و خروج سهم را میسنجند. سرمایهگذارانی که به دنبال سرمایهگذاری بلندمدت هستند، به سراغ تحلیل بنیادی میروند. اما بهترین حالت این است که در سبد خود هم سهام بنیادی و هم سهام غیربنیادی را نگهداری کنید.
سهام بنیادی
سهام بنیادی چیست ؟| ویژگی ها و تفاوت آن ها با سهام غیربنیادی
سهام بنیادی چیست ؟| ویژگی ها و تفاوت آن ها با سهام غیربنیادی
یکی از اصطلاحاتی که معمولا توسط افراد سرمایه گذار در بورس استفاده می شود «سهام بنیادی» است. امروزه کسانی که در بورس سرمایه گذاری می کنند همیشه به دنبال سرمایه گذاری در سهمهای پر سود هستند و از روش های مختلفی برای این کار استفاده می کنند. از جمله این روش ها می توان به تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال، فیلترنویسی و. اشاره کرد. اما عبارت سهام بنیادی چیست؟ چه تفاوتی با سهم غیر بنیادی دارد؟ در این مقاله به موضوعات سهم بنیادی، نحوه شناسایی آن ها، فاکتورهای اصلی تشخیص سهم بنیادی از غیربنیادی خواهیم پرداخت. اگر شما جزو آن دسته از افرادی هستید که برای چرخاندن سهام خود از سبدگردان استفاده می کنید پیشنهاد ما به شما این است که تا انتهای این مقاله همراه ما باشید.
مقدمه
یکی از روش های سرمایه گذاری موفق در بورس، چیدن استراتژی خوب و مناسب است. انتخاب سهام بنیادی و شاخص ساز برای سرمایه گذاری در بازار بورس می باشد؛ بهترین است. به این علت که این نوع شرکت ها تاثیر بیشتری در شاخص بورس دارند و می توانند در بلندمدت، سود خوبی را برای به همراه داشته باشند. به بیانی ساده تر شرکت های بنیادی وضعیت سودسازی بسیار خوبی دارند. پرداخت سود این شرکت ها سر وقت و در بیشترین حالت ممکن بوده است و معاملات سهام آن ها بدون ابهام و با مدیریت بازارگردان انجام می شود.
سهام بنیادی چیست؟
اگر بخواهیم تعریف مختصر و ساده ای این باره داشته باشیم، سهام بنیادی سهامی است که پس از بررسی توسط تحلیلگران، ارزش ذاتی خوبی برای آن تشخیص داده شود. به بیانی دیگر در روش تحلیل بنیادی، تمرکز بر روی یافتن ارزش ذاتی سهم می باشد. در این روش هدف یافتن حداقل و حداکثر قیمت برای انجام معاملات روزانه نیست بلکه در این نوع تحلیل باید به دنبال سهمی بود که پشتوانه قوی داشته باشد تا بتوان برای مدت طولانی سهامدار آن بود. سهم هایی که از این ارزش برخوردار باشند را سهم بنیادی می گویند. همان طور که می دانید امروزه یکی از مهمترین مشکلات مربوط به شرکت های سهامی، کنترل، بررسی و چگونگی وضعیت سهام اعضاء و مدیریت سبد سهام و بروز نگهداری اطلاعات و روند بازدهی می باشد که با انتخاب یک نرم افزار سهام مناسب می توان این مشکلات را به راحتی از پیش رو برداشت.
نکته قابل توجهی که در این مبحث باید در نظر داشت این است که سهام بنیادی با دیدگاهی بلندمدت مورد بررسی قرار می گیرد. ویژگی مثبتی که این سهام دارد این است که در آینده روندی رو به رشد خواهد داشت. بدین معنا که فراز و فرودهای بیش از حد را تجربه نمی کند بلکه تنها در زمان اصلاح بازار دچار نوسان می شود. این نوع سهام همیشه سوددهی دارند اما سوددهی آن ها به شکلی نیست که توجه نوسانگیران را به خود جلب کند.
اگر شما هم جزو سهامداران بورس هستید حتما متوجه این موضوع شده اید که این ویژگیها تا حد زیادی به شرایط شرکت بورسی مربوط به سهم بستگی دارد. تحلیلگران بنیادی با استفاده از اطلاعاتی چون صورت وضعیتهای مالی شرکت، نحوه مدیریت و. که میتواند وضعیت شرکت را به خوبی به نمایش بگذارد با در نظر گرفتن سرمایهگذاریهای شرکت و جایگاه رقابتی آن، به تصمیمگیری درباره این که سهام بنیادی است یا خیر، میپردازند.
سهام های بنیادی بورس کدامند؟
بهترین سهام بنیادی بورس سهم هایی هستند که نقدشوندگی بالایی دارند و ارزش بازار آن ها بسیار بالا می باشد. این نوع سهام در صنعت و گروه بورسی که در آن فعالیت دارند بسیار سرآمد بوده و همواره از آن ها به خوبی یاد می شود. برای درک بهتر موضوع مثالی را شرح داده ایم: یکی از سهم های بنیادی بازار، نماد فولاد (همان شرکت فولاد مبارکه اصفهان ) است. در این سهام حجم معاملات و شناوری بالا، ریسک سرمایه گذاری کم و سودآوری شرکت متداوم می باشد.
تحلیلگران مالی و سرمایهگذاران به کمک نرم افزار سهام یا نرم افزارهای تحلیل بنیادی می توانند گزارش های مالی شرکت ها را در کوتاه ترین مدت ممکن و با دقیق ترین شکل ارزیابی کنند. یکی از ویژگی های مثبت این نوع نرم افزارها این است که می توان به کمک آن ها ساختارها یکپارچه شوند و همه داده ها را به صورت لحظه ای و به صورت همزمان روی سهمهای بنیادی سرمایهگذاری کنید در اختیار تحلیلگران قرار دهند.
خصوصیات سهام بنیادی
- ثبات سودآوری
- حاشیه سود مناسب
- نقدشوندگی بالا در بورس
- عمر بالای شرکت
- انتشار مداوم اطلاعات و اخبار
- درصد تقسیم سود بالا و تقسیم سود سریع در انتهای سال مالی
- چشم انداز مثبت برای صنعتی که سهم در آن قرار دارد
- میزان تاثیر در شاخص کل
- نسبت دارایی ها به روی سهمهای بنیادی سرمایهگذاری کنید بدهیهای آن شرکت
- برنامه های آینده شرکت، از جمله قراردادها، گسترش مجموعه و.
- تغییر روند پلکانی از زیانده به سمت ثبات و در نهایت رسیدن به سوددهی
- روند افزایشی نرخ فروش محصولات، خدمات و.
- نکته ای که در این مبحث باید در نظر داشته باشید این است که با امکانات نرم افزار مدیریت امور سهام، میتوان قدمی بزرگ در راستای کاهش مشکلات ناشی از عدم شناسایی رفتار سرمایهگذاران و متغیرهای تأثیرگذار بر قیمت و بازده سهام برداشت.
- مقدار EPS سهم
- نسبت P/E هر سهم
- میزان نقدشوندگی سهام
- روند افزیشی سود خالص شرکت
- میزان تاثیر در شاخص کل
- نسبت داراییهای شرکت به بدهیهای آن
- برنامههای آتی شرکت، شامل قراردادها، گسترش مجموعه و…
- تغییر روند پلکانی از زیانده به سمت ثبات و در نهایت رسیدن به سوددهی
- روند افزایشی نرخ فروش محصولات، خدمات و…
تفاوت سهم بنیادی و غیربنیادی چیست؟
در این مبحث به تفاوت سهام بنیادی و غیر بنیادی خواهیم پرداخت. اما روی سهمهای بنیادی سرمایهگذاری کروی سهمهای بنیادی سرمایهگذاری کنید نید ارائه این مطلب به این معنی نیست که این سهام خوب یا بد است. سهم غیربنیادی بدین معناست که برای سرمایه گذاری با استراتژی بلندمدت پیشنهاد نمیشود. در حالی که ممکن است سهم غیربنیادی در تحلیل تکنیکال با ارزش شمرده شود و مورد خوبی برای سهامداران با استراتژی کوتاهمدت به حساب بیاید.
همان طور که در بالا به آن اشاره کردیم در تحلیل بنیادی ارزش ذاتی سهم تخمین زده می شود، اما در این تحلیل نمی توان حداقل و حداکثر قیمت را تشخیص داد. در مقابل این تحلیل، تحلیل تکنیکال قرار دارد که میتوان به راحتی به قیمت دست پیدا کرد در حالی که ارزش ذاتی سهم قابل تشخیص نخواهد بود.
فاکتورهای فرعی تشخیص سهم های بنیادی
کدام سهم بهتر است؟ بنیادی یا غیربنیادی؟
با توجه به توضیحات شرح داده شده در بالا حتما تا به الان به این نتیجه رسیده اید که بهترین گزینه برای سرمایهگذاری سهام بنیادی است. بر طبق وضعیت خوب این شرکتها، رسیدن به سودهی در سهام آنها حتمی است. اما بسیاری از سهامداران بورسی از نوسان قیمت سهام بهره می برند به عبارتی دیگر در سهم بنیادی که افزایش و کاهش ناگهانی قیمت اتفاق نمیافتد، سود چندانی برایشان در پی نخواهد داشت. حتما این سوال در ذهن شما به وجود آمده است که پس چگونه متوجه شویم که سهم بنیادی بهتر است یا سهم غیر بنیادی؟
سهام بنیادی بهتر است یا سهام غیر بنیادی؟ پاسخ به این سوال را این گونه مطرح می کنیم که در ابتدا شما باید چند موضوع را مد نظر قرار دهید. به عنوان مثال نحوه فعالیت در بازار بورس: برای سهامدارنی که به صورت روزانه در بازار مشغول فعالیت هستند، خرید و فروش سهام غیر بنیادی سود خوبی میتواند داشته باشد. فقط کافی است سهامدار روش تحلیل تکنیکال را بیاموزد. سپس با استفاده از آن، پایینترین قیمت برای ورود به سهم و بالاترین قیمت برای خروج از آن را پیدا خواهد کرد و در نهایت از معاملات سهام غیر بنیادی به سود خوبی میرسد. در نظر داشته باشید که این روش ریسک بالایی دارد.
اکثر سهامداران سرمایهگذاری با استراتژی بلندمدت، ریسکپذیری کمتر و احتمالا با دارایی بیشتر، معمولا سهام بنیادی را انتخاب میکنند. در برخی از سهامداران مشاهده شده است که چندین سهم بنیادی و غیر بنیادی را در سبد سهام خود قرار داده و با در نظر گرفتن هر دو استراتژی بلندمدت و کوتاهمدت به مدیریت آن میپردازند. برای انجام چنین کاری، برخورداری از دانش بورسی اهمیت زیادی دارد.
اهمیت نرم افزار سهام
یکی از مهمترین مشکلات شرکتهای سهامی، خریداران سهام، کارگزاریها و مدیران بورسی مواردی مثل مدیریت سبد سهام، بررسی وضعیت سهام اعضای یک شرکت، بهروز نگهداری اطلاعات و روندهای بازدهی سهم است. تحلیلگران برای حل مشکلات، نرم افزار امور سهام، به عنوان یک نرم افزار مدیریتی که میتواند مشکلات پیشروی دنیای بورس را حل کند پیشنهاد می دهند.
نرم افزار سهام از دسته نرم افزارهای حسابداری و مدیریتی کاوش، نرم افزاری است که با توجه به نیازمندی ها و دغدغه های مدیریت شرکت های سهامی، سرمایه گذاری و تعاونی طراحی شده است. با استفاده از این نرم افزار شما امور مدیریتی خود را با سرعت و دقتی بالا انجام خواهید داد و این دقت عمل باعث اعتماد سهامداران بیشتری به شرکت شما خواهد شد. نکته نرم افزارهای شرکت کاوش آن است که شما بدون نیاز به دانش خاصی و با استفاده از خدمات پشتیبانی این مجموعه به راحتی می توانید از نرم افزار استفاده کنید.
سخن پایانی
در طی این مقاله به تفاوت سهام بنیادی و غیربنیادی و نحوه سودهی هر کدام پرداختیم. همان طور که در بالا اشاره شد تصمیمگیری برای ورود به هر کدام از این سهام به استراتژی فرد سرمایهگذار وابسته است. نکته ای که باید در نظر داشته باشید این است که سرمایهگذاری در هر کدام از سهم بنیادی و غیربنیادی می تواند سودده باشد، به شرطی که سرمایهگذار دانش بورسی خود را ارتقا دهد و بتواند تصمیمات خود در بازار بورس را مدیریت کند.
روی سهمهای بنیادی سرمایهگذاری کنید
شاخص بورس روز گذشته دوباره به کانال یک میلیون و ۳۰۰ هزار واحد بازگشت. در این راستا یک تحلیلگر بازار سرمایه ضمن بررسی وضعیت سیاسی و اقتصادی شروط صعود دوباره بورس را تشریح کرد.
به گزارش صدای بورس ، بهزاد صمدی، کارشناس بازار سرمایه با تاکید بر اینکه حاشیه بازار و اتفاقاتی از جمله نفتکش کره جنوبی، تصمیم فولادی وزارت صمت، اقدامات انتخابیترامپ و. باعث ایجاد ترس در سهامداران شد، اظهار کرد: این حواشی باعث شد شاخص کل اصلاحی را تا نواحی یک میلیون و ۲۸۰ واحد تجربه کند. شاخص کل از نظر تکنیکالی تقریبا داخل الگوی هارمونیک از نوع ساده درحال تکمیل بود و تا حوالی ۷۸ درصد را اصلاح کرد و اندیکاتور شاخص قدرت نسبی به محدوده ۲۸ رسیده بود. از نظر تکنیکال هر زمانی اندیکاتور شاخص کل به محدوده ۲۵ تا ۳۰ می رسد، شاهد بازگشت آن هستیم و این بار هم شاهد واکنش تکنیکالی به این محدوده بودیم.
این کارشناس بازار سرمایه با تاکید بر اینکه شرایط سیاسی بهتر شده است، گفت: ترامپ فقط حدود هشت روز کاری دیگر رئیس جمهور آمریکا خواهد بود و استرس بازار درمورد احتمال وقوع جنگ و تحریم ها کاهش خواهد یافت. همچنین گزارش شرکت ها بسیار خوب است و قیمت های جهانی روندی صعودی دارد. در میان مدت و بلند مدت به رشد بازار خوشبین هستیم.
وی ادامه داد: انتظار می رود شاخص کل با روی سهمهای بنیادی سرمایهگذاری کنید توجه به در پیش بودن گزارشات فصل پاییز و گزارش های ماهانه دی ماه رشد داشته باشد و در گام نخست می تواند تا حوالی یک میلیون و ۴۵۰ واحد برسد. درآنجا باید دید عرضه و تقاضا می تواند از قله قبلی عبور کند یا خیر. اگر شاخص کل این توان را داشته باشد و از محدوده یک میلیون و ۵۳۰ هزار واحد عبور کند، انتظار می رود به تارگت های خوبی تا حوالی قله ای که در مردادماه شکل گرفت برسیم اما اگر محدوده یک میلیون و ۵۳۰ هزار واحد شکسته نشود، دوباره موج ریزشی دیگر را خواهیم داشت که ممکن است تا عید نوروز طول بکشد.
صمدی با بیان اینکه در بازار ایران دید اهالی بورس کوتاه مدت است، ابراز کرد: زمانی که یک فشار فروش ایجاد می شود، سهامداران به صف فروش و زمانی که جو خوبی ایجاد می شود به صف خرید می روند. از آنجایی که قیمت های جهانی و نرخ دلار نیمایی همچنان رو به رشد است و موضوع قیمت گذاری دستوری در بورس کالا منتفی شده است، به نظر من اگر سهامداران روی سهم های بنیادی سرمایه گذاری کنند، نه تنها زیان نمی بینند بلکه در میان مدت می توانند سود خوبی هم کسب کنند.
سهام بنیادی چیست؟ تفاوت سهم های بنیادی و غیربنیادی
سهامداران بورس همواره به دنبال سرمایهگذاری در سهمهای پر سود هستند و در این راه از روشهای مختلفی مثل تحلیل بنیادی ، تحلیل تکنیکال ، فیلترنویسی و… استفاده میکنند. یکی از اصطلاحاتی که معمولا توسط این افراد به کار برده میشود «سهام بنیادی» است اما عبارت سهام بنیادی چه مفهومی دارد؟ تفاوت سهم های بنیادی و غیربنیادی چیست و کدام یک بهتر است؟ در ادامه این مقاله به موضوع سهمهای بنیادی، چگونگی شناسایی آنها، فاکتورهای اصلی تشخیص سهام بنیادی و غیربنیادی خواهیم پرداخت.
سهام بنیادی چیست؟
در یک تعریف ساده، سهام بنیادی سهامی است که پس از بررسی توسط تحلیلگران روش بنیادی، ارزش ذاتی خوبی برای آن تشخیص داده میشود. به عبارت دیگر ما در روش تحلیل بنیادی روی کشف ارزش ذاتی سهم تمرکز میکنیم. هدف ما کشف حداقل و حداکثر قیمت برای انجام معاملات روزانه نیست، بلکه در تحلیل بنیادی به دنبال سهمی هستیم که پشتوانه قوی داشته باشد تا بتوانیم برای مدت طولانی سهامدار آن باشیم. بنابراین به سهمهایی که از این ارزش برخوردار باشند، سهام بنیادی میگوییم.
سهمهای بنیادی غالبا با چشماندازی بلندمدت مورد بررسی قرار میگیرند. این سهام در آینده در روندی رو به رشد قرار خواهند گرفت، فراز و فرودهای بیش از حد را تجربه نمیکنند، بلکه به صورت منطقی (مثلا زمان اصلاح بازار) دچار نوسان میشوند. اگرچه همواره سودده هستند اما سوددهی سهمهای بنیادی معمولا به شکلی نیست که توجه نوسانگیران را به خود جلب کند.
همان طور که متوجه شدهاید این ویژگیها تا حد زیادی به شرایط شرکت بورسی مربوط به سهم بستگی دارد. صورت وضعیتهای مالی شرکت، نحوه مدیریت، گزارشاتی که در سایت کدال ارائه میشود و… میتواند وضعیت شرکت را به خوبی به نمایش بگذارد. تحلیلگران بنیادی با استفاده از این اطلاعات، همچنین با در نظر گرفتن سرمایهگذاریهای شرکت و جایگاه رقابتی وی، به تصمیمگیری درباره این که سهام بنیادی است یا خیر، میپردازند.
تفاوت سهم های بنیادی و غیربنیادی چیست؟
برای اینکه بدانیم تفاوت سهمهای بنیادی و غیر بنیادی چیست، ابتدا باید این نکته برایمان روشن شود که ما در این بررسی به خوب یا بد سهم اشاره نمیکنیم! وقتی میگوییم سهمی غیر بنیادی است، یعنی برای سرمایهگذاری با استراتژی بلندمدت پیشنهاد نمیشود. اما ممکن است همین سهم در تحلیل تکنیکال با ارزش شمرده شود و گزینه خوبی برای سهامداران با استراتژی کوتاهمدت به حساب بیاید.
به عبارتی در تحلیل بنیادی ما ارزش ذاتی سهم را تخمین میزنیم ولی از توانایی تشخیص حداقل و حداکثر قیمت برخوردار نیستیم. در مقابل تحلیل تکنیکال قرار دارد که در آن به راحتی میتوان به کشف قیمت پرداخت، اما ارزش ذاتی سهم قابل تشخیص نخواهد بود.
برای بررسی تفاوت سهمهای بنیادی و غیربنیادی، چند فاکتور اصلی و چند فاکتور فرعی وجود دارد که در ادامه به بررسی این فاکتورها خواهیم پرداخت.
راه های تشخیص سهام بنیادی چیست؟
مقدار EPS سهم های بنیادی
EPS در بورس مخفف عبارت Earnings per Share است و برای تمام سهامهای بورسی با یک فرمول از پیش تعیین شده محاسبه میشود.
تعداد کل سهام / میزان سود عملیاتی پس از کسر مالیات = EPS
مقدار EPS در حقیقیت میزان سودی است که شرکت در یک بازه زمانی مشخص برای هر سهم فراهم آورده است، بنابراین بالا بودن رقم EPS نشاندهنده سودآوری شرکت برای سهامداران خواهد بود. همانطور که در قبل ذکر شد در بررسی سهمهای بنیادی، فاکتورهای مالی جایگاه ویژهای دارند. ما با استفاده از EPS سهم، میزان ریسکی که به سرمایهگذاریمان تحمیل میشود، میزان سودآوری و قیمت سهام در آینده را تخمین میزنیم. پس اولین تفاوت بین سهمهای بنیادی و غیربنیادی در میزان سودی است که در بازه زمانی (مثلا یک ساله) برای هر سهم فراهم کردهاند.
نسبت P/E سهم های بنیادی
نسبت P/E که در فارسی به آن نسبت قیمت بر درآمد میگوییم، از دیگر فاکتورهای اصلی در تشخیص سهام بنیادی است. در این نسبت P همان قیمتی است که سهم را در آن خریداری کردهایم و E به درآمد یا EPS اشاره دارد. دقت کنید منظور از درآمد، قیمتی نیست که سهام را در آن به فروش میرسانیم. بلکه منظور سودی است که شرکت برای سهام در طول سال مالی فراهم میکند. پس اگر ما سهمی را ۵۰۰ تومان خریده باشیم و EPS اعلام شده توسط شرکت ۲۰ درصد باشد، P برابر با ۵۰۰ و E برابر با ۱۰۰ خواهد بود و طبق فرمول زیر، نسبت قیمت بر درآمد این سهم ۵ است.
درآمد / قیمت سهم = نسبت قیمت بر درآمد
تفاوت سهمهای بنیادی و غیر بنیادی در نسبت P/Eاز آنجایی قابل تشخیص است که وقنی سهمی به حداکثر میزان رشد خود در بازار بورس میسد، سود آن تثبیت شده است و نسبت P/E آن تعدیل میشود. چنانچه نسبت قیمت بر درآمد بیش از حد بالا باشد، ریسک سهم بیشتر است که موضوعی مهم برای سرمایهگذاری بلندمدت محسوب میشود. همچنین در صورت منفی بودن، تمایل بازار برای فروش آن کم میشود و به عبارتی نقدشوندگی که از دیگر فاکتورهای تشخیص سهم بنیادی است کاهش مییابد.
ما زمانی که تصمیم به خرید سهمی میگیریم، قطعا به قیمت آن توجه میکنیم. حال با کمک نسب P/E میتوان متوجه شد که قیمت سهام در بازار چند برابر سود نقدی است که شرکت به هر سهم اختصاص داده است. حال آیا قیمت سهم در بازار به سود نقدی آن میارزد یا خیر؟ پاسخ به این سوال، یکی از موارد مشخصکننده بنیادی یا غیر بنیادی بودن سهم تلقی میشود.
میزان نقدشوندگی سهام بنیادی
بالا بودن میزان نقدشوندگی سهام بنیادی، از دیگر تفاوتهای سهمهای بنیادی و غیربنیادی است. یکی از دلایل محبوبیت بازار بورس نسبت به سایر بازارهای موازی مانند ملک، زمین و…، بالا بودن میزان نقدشوندگی آن است. همه سرمایهگذاران چه با استراتژی بلندمدت و چه کوتاهمدت، میزان نقدشوندگی سهم را از المانهای مهم سرمایهگذاری میدانند. شاید تصور کنید که سهامدار با استراتژی بلندمدت اهمیت کمتری برای نقدشوندگی قائل است، چرا که تصمیم به فروش سهم ندارد اما در حقیقیت موضوع فروش سهم نیست.
ما برای تشخیص سهام بنیادی، به فاکتورهای مالی شرکت، سرمایهگذاریها و نحوه مدیریت سرمایه و… توجه میکنیم. بنابراین اگر شرکت در وضیعیت خوبی به سر ببرد، نقدشوندگی آن باید بالا باشد. به عبارت دیگر ما در تشخیص سهام بنیادی، میزان نقدشوندگی را فاکتوری برای بررسی اوضاع داخلی آن به حساب میآوریم و تمرکزمان صرفا روی فروش نیست. چنان چه سهمهای غیر بنیادی از نقدشوندگی کمتری برخوردار هستند. در بررسی تفاوت سهمهای بنیادی و غیربنیادی، موضوع نقدشوندگی یکی از آسانترین و در عین حال مهمترین فاکتورهایی است که باید مورد بررسی قرار دهیم.
روند افزایشی سود خالص شرکت در سهام بنیادی
سود خالص شرکت از مهمترین موارد برای تشخیص سهام بنیادی به شمار میآید. روند افزایشی سود خالص شرکت در سهام بنیادی به وضوح قابل مشاهده است. البته دقت کنید که ما اینجا از عبارت «سود خالص» استفاده کردهایم. سود خالص عددی است که با کسر هزینههای شرکت، مالیات و … بدست میآید و با «سود ناخالص» متفاوت است. سود ناخالص معمولا مثبت است اما سود خالص گاهی اوقات منفی میشود که به آن «زیان خالص» میگوییم.
یکی دیگر از تفاوت سهمهای بنیادی و غیر بنیادی هم در میزان سود یا زیان خالص است. سود خالص شرکت در سهمهای بنیادی همواره روند افزیشی دارد. ممکن است این روند آهسته طی شود که با توجه به نوع صنعتی که شرکت در آن فعالیت میکند، کُند شدن روند میتواند منطقی باشد. اما در سهمهای غیر بنیادی، سود خالص روند افزایشی ندارد یا در روند آن نوسانهای غیر منطقی مشاهده میشود.
فاکتورهای فرعی تشخیص سهم های بنیادی
یکی دیگر از تفاوت سهمهای بنیادی و غیر بنیادی هم در میزان سود یا زیان خالص است. سود خالص شرکت در سهمهای بنیادیاگرچه موارد زیادی را در فاکتورهای فرعی تشخیص سهمهای بنیادی میتوان در نظر گرفت. اما در مجموع سهمهای بنیادی تاثیر زیادی در شاخص کل دارند. چند برابر بودن دارایی شرکت نسبت به بدهیهای وی، از بنیاد قوی سهام آن حکایت میکند. وقتی شرکتی در وضعیت خوبی قرار دارد، یعنی برای مدت زیادی با برنامه پیش رفته است و این برنامهریزی برای آینده هم انجام میشود که قوی شدن بنیاد سهم را در پی دارد.
گاهی ما سهمی را غیر بنیادی میدانیم، چراکه این سهم برای مدتی زیانده بوده است. اما دقت کنید که تغییر وضعیت از زیانده به سمت ثبات نسبی و سپس رسیدن به سوددهی و قرار گرفتن در روند افزایشی، مسیری است که سهمهای بنیادی طی میکنند. در نهایت اگر شرکتی نتواند درخواست برای آنچه را که ارائه میدهد، بیشتر کند؛ پس از مدتی در مسیر نزول قرار میگیرد و سهام آن غیر بنیادی به حساب خواهد آمد. پس بیشتر شدن فروش از دیگر فاکتورهای فرعی شناسایی سهام بنیادی است.
سهام بنیادی بهتر است یا سهام غیربنیادی؟
با توجه به مواردی که در قبل ذکر شد، احتمالا به این نتیجه رسیدهاید که سهام بنیادی بهترین گزینه برای سرمایهگذاری است و با توجه به وضعیت خوب این شرکتها، رسیدن به سودهی در سهام آنها حتمی است. اما از طرفی بسیاری از سرمایهگذاران بورسی از نوسان قیمت سهام بهره میبرند و به عبارتی سهام بنیادی که افزایش و کاهش ناگهانی قیمت در آن اتفاق نمیافتد، سود چندانی برایشان در پی نخواهد داشت. پس چگونه باید متوجه شویم که سهام بنیادی بهتر است یا سهام غیر بنیادی؟
برای پاسخ به این سوال شما باید چند موضوع را مد نظر قرار دهید. مثلا نحوه فعالیت در بازار بورس، برای سرمایهگذارانی که به صورت روزانه در بازار به فعالیت میپردازند، خرید و فروش سهام غیر بنیادی میتواند سود خوبی در بر داشته باشد. کافی است که سرمایهگذار روش تحلیل تکنیکال را بیاموزد. سپس با استفاده از آن، پایینترین قیمت برای ورود به سهم و بالاترین قیمت برای خروج از آن را کشف خواهد کرد و در نهایت از معاملات سهام غیر بنیادی به سود خوبی میرسد. بدیهی است که این روش ریسک بالایی دارد بنابراین برای افراد با میزان ریسکپذیری بالا گزینه خوبی خواهد بود.
سرمایهگذاری در سهام بنیادی، به معنای تحقیق کامل درباره وضعیت شرکت و بررسی بنیاد و پشتوانه آن است. سرمایهگذاران با استراتژی بلندمدت، ریسکپذیری کمتر و احتمالا با دارایی بیشتر، معمولا سهمهای بنیادی را انتخاب میکنند. البته بارها مشاهده شده است که سهامداران چندین سهم بنیادی و غیر بنیادی را در سبد سهام خود قرار میدهند و با در نظر گرفتن هر دو استراتژی بلندمدت و کوتاهمدت به مدیریت آن میپردازند. در نظر داشته باشید که برای انجام چنین کاری، برخورداری از دانش بورسی اهمیت بالایی دارد.
سخن آخر
طی این مقاله ما تفاوت سهمهای بنیادی و غیربنیادی و نحوه سودهی هر کدام را به خوبی دریافتیم. در ادامه تصمیمگیری برای ورود به هر کدام از این سهام به استراتژی فرد سرمایهگذار بستگی دارد. در نظر داشته باشید که سرمایهگذاری چه در سهام بنیادی و چه در سهام غیر بنیادی میتواند سودده باشد، مشروط بر این که سرمایهگذار دانش بورسی خود را ارتقا دهد و بتواند با استراتژی که در پی گرفته است، تصمیمات خود در بازار بورس را مدیریت کند.
خرید سهام براساس تحلیل بنیادی
به زبان ساده، تحلیل بنیادی شرکت های بورسی به معنای بررسی وضعیت عملکرد سودسازی و مالی شرکت است؛ در تحلیل بنیادی با استفاده از یک سری مفاهیم و نسبت های مالی و بررسی گزارش هایی که شرکت های بورسی منتشر میکنند، به وضعیت مالی، عملکرد، فعالیت و سودسازی شرکت امتیاز میدهیم. در بین فعالان بازار سرمایه نیز افرادی هستند که به عنوان «تحلیلگر بنیادی» شناخته می شوند؛ در واقع این افراد، خرید سهام براساس تحلیل بنیادی را مدنظر قرار می دهند. اگرچه ممکن است برای نقاط خرید و فروش خود از تحلیل تکنیکال، تابلوخوانی، فیلترنویسی و. نیز استفاده کنند اما مبنای اصلی آن ها، تحلیل بنیادی است. به همین دلیل در ادامه مقاله، استراتژی خرید سهام براساس تحلیل بنیادی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
خرید سهام براساس تحلیل بنیادی به چه صورت است؟
به طور کلی سهام بنیادی، به سهامی گفته میشود که از عملکرد و سودسازی مطلوبی برخوردار باشند. به عنوان مثال، فرض کنید که سود عملیاتی پنج سال اخیر یک شرکت، به صورت مرتب رشد کرده است؛ این موضوع نشان میدهد که شرکت عملکرد خوبی را از خود به جا گذاشته است، در اینجا اصطلاحا گفته می شود که سهام این شرکت بنیادی است. البته باید توجه کنید که شناسایی سهام بنیادی فقط با بررسی یک مورد مشخص نمیشود و باید چندین معیار مختلف را بررسی کنید تا بتوانید بنیادی بودن یا نبودن یک سهم را مشخص کنید.
اصلی ترین بخش تحلیل بنیادی، گزارشات و صورت های مالی شرکت است؛ افرادی که به دنبال خرید سهام براساس تحلیل بنیادی هستند، برای مشاهده و دریافت این گزارشات می توانند به سایت کدال مراجعه کنند. سوالی که پیش می آید این است که چه روش هایی برای خرید سهام بنیادی وجود دارد و چگونه می توان سهام سودساز و بنیادی را تشخیص داد؟ در ادامه به معرفی برخی از روش های تحلیل بنیادی و شناسایی سهم های سودساز می پردازیم.
نسبت P/E سهم ها
یکی از اصلی ترین موارد برای خرید سهام براساس تحلیل بنیادی، در نظر گرفتن نسبت P/E شرکت ها است. این مفهوم به شما می گوید که این شرکت در ازای یک مبلغ معین، سالیانه به چه میزان سود می سازد. به عنوان مثال، وقتی که گفته می شود P/E یک شرکت، 5 واحد می باشد، در واقع به این معناست که شرکت مذکور، به اندازه یک پنجم (20 درصد) مبلغ پرداخت شده، سودسازی می کند.
با دیدگاهی دیگر نیز می توان به این مفهوم نگاه کرد؛ به این معنا که وقتی نسبت P/E یک شرکت، 4 واحد است، در واقع با فرض تقسیم 100 درصد سود بدست آمده در مجمع سالیانه، این موضوع بیانگر این نکته است که 4 سال طول می کشد تا مبلغ پرداختی شما برای خرید سهام مذکور، به طور کامل به شما بازگردد.
ارزش خالص دارایی (NAV)
یکی دیگر از ابزارهایی که برای خرید سهام براساس تحلیل بنیادی به کار گرفته می شود، مفهوم «ارزش خالص دارایی» است؛ در واقع از این ابزار برای ارزش گذاری دارایی های شرکت های سرمایه گذاری و یا صندوق های سرمایه گذاری استفاده می شود. ارزش خالص دارایی به شما می گوید که دارایی های در اختیار یک شرکت چقدر ارزش دارد.
برای ارزش گذاری یک واحد صندوق سرمایه گذاری یا یک شرکت سرمایه گذاری، از اصطلاح P/NAV استفاده می شود. بسیاری از فعالان بازار سرمایه معتقدند که اگر نسبت P/NAV زیر 70 درصد باشد، سهام شرکت مذکور برای خرید مناسب است. بنابراین وقتی که قصد خرید سهام شرکت های سرمایه گذاری و یا صندوق های سرمایه گذاری را دارید، حتما از مفهوم ارزش خالص دارایی استفاده کنید.
به عنوان مثال، قیمت سهام یک شرکت سرمایه گذاری 1000 تومان است و براساس برآورد تحلیلگران، ارزش خالص دارایی های این شرکت، 4000 تومان می باشد، در اینجا نسبت P/NAV شرکت مذکور، عدد 25 درصد را نشان می دهد که یک عدد بسیار خوب برای خرید است.
سود عملیاتی را در نظر بگیرید
یکی از نکاتی که فعالان بازار سرمایه برای خرید سهام براساس تحلیل بنیادی باید در نظر بگیرند، محاسبه و تحلیل سود عملیاتی شرکت ها است. در واقع ممکن است یک شرکت، عملکرد خوبی را در یک بازه زمانی مشخص از خود نشان داده باشد اما این سود ناشی از فعالیت اصلی شرکت و عملیاتی نباشد.
به عنوان مثال، یک شرکت تولید کننده کاشی و سرامیک بخشی از سود خود را صرف خرید چند آپارتمان می کند و به دلیل تورم موجود در جامعه، قیمت این دارایی ها افزایش پیدا می کند و شرکت مذکور نیز سود قابل توجهی را شناسایی می کند؛ اما این سود عملیاتی نیست؛ چراکه نمی تواند تکرار پذیر باشد و برای برآورد سود سال های آینده شرکت بهتر است عملکرد اصلی شرکت را مورد بررسی قرار دهیم.
پتانسیل و طرح های توسعه شرکت را مدنظر قرار دهید
تحلیل بنیادی یک شرکت، نکات خاص مربوط به خود را دارد و برای خرید سهام براساس تحلیل بنیادی باید عوامل مختلفی را در نظر گرفت. یک شرکت ممکن است سودهای بدست آمده خود را در طرح های توسعه و گسترش خطوط تولید سرمایه گذاری کند و همین موضوع باعث افزایش میزان سودآوری این بنگاه اقتصادی در سال های آینده می شود. بنابراین، علاوه بر در نظر گرفتن وضعیت فعلی سودسازی شرکت ها، باید چشم انداز سودآوری آن ها در آینده و طرح های توسعه را نیز در نظر گرفت.
قیمت های جهانی
بازار سرمایه ایران را به عنوان یک بازار کامودیتی محور می توان در نظر گرفت؛ چراکه تعداد زیادی از شرکت ها در این حوزه فعالیت می کنند. شرکت های فعال در گروه هایی مانند محصولات شیمیایی، فلزات اساسی، استخراج کانه های فلزی و. بخش عمده ای از محصولات خود را مطابق با قیمت های جهانی به فروش می رسانند و همین موضوع باعث تاثیر قیمت های جهانی بر وضعیت سودآوری این شرکت ها شده است و افراد برای خرید سهام براساس تحلیل بنیادی، حتما باید قیمت های جهانی را در نظر بگیرند.
به عنوان مثال، شرکت پتروشیمی زاگرس که به عنوان یک تولید کننده متانول در بازار سرمایه شناخته می شود، محصولات خود را مطابق با قیمت های جهانی متانول در بازار عرضه می کند و همین موضوع باعث تاثیر پذیری بسیار زیاد این شرکت از قیمت های جهانی شده است.
نرخ دلار
یکی از فاکتورهای بسیار مهم در تحلیل بنیادی شرکت ها، در نظر گرفتن نرخ دلار است؛ چراکه بالا رفتن نرخ دلار از یک طرف باعث افزایش قیمت ریالی دارایی شرکت ها می شود و از طرف دیگر به دلیل تاثیر مستقیم در نرخ های فروش محصولات شرکت های دلار محور، باعث رشد سودآوری آن ها می شود. بنابراین برای خرید سهام براساس تحلیل بنیادی، حتما نرخ دلار را در نظر بگیرید.
اقتصاد کلان
تحلیل سودآوری و وضعیت بنیادی سهام شرکت ها بدون در نظر گرفتن اقتصاد کلان جامعه امکان پذیر نخواهد بود؛ چراکه عملکرد شرکت ها و بنگاه های اقتصادی کاملا تحت تاثیر اتفاقات و سیاست های در نظر گرفته شده در اقتصاد کلان است.
به عنوان مثال، وقتی که افراد به دنبال خرید سهام در بازار سرمایه هستند، باید نرخ بهره بین بانکی و همچنین سود سپرده های بانکی را به عنوان یکی از مولفه های اقتصاد کلان در نظر بگیرند و این موضوع می تواند در خرید سهام براساس تحلیل بنیادی موثر باشد. توجه داشته باشید که مفاهیمی همچون نرخ تورم، تنش های سیاسی، تحریم های اقتصادی، سیاست های پولی و. را می توان به عنوان سایر عوامل تاثیرگذار در اقتصاد کلان در نظر گرفت.
آیا برای انتخاب سهم، تحلیل بنیادی کافی است؟
بسیاری از تحلیلگران معتقدند که دیر یا زود، قیمت سهام یک شرکت به ارزش ذاتی خود می رسد و فقط موضوع زمان در اینجا مطرح است. در طرف مقابل، برخی از افراد معتقدند که برای فعالیت در بازارهای مالی، تحلیل بنیادی به تنهایی نمی تواند کافی باشد و اگر سرمایه گذار، سهام یک شرکت که وضعیت بنیادی مطلوبی داشته باشد را در نقطه ورود نامناسب خریداری کرده باشد، بازدهی خوبی را نمی تواند کسب کند و برای شناسایی نقاط ورود و خروج مناسب، بایستی از تحلیل تکنیکال در کنار تحلیل بنیادی استفاده شود.
به عنوان مثال، شخص سرمایه گذار پس از تحلیل و بررسی وضعیت بنیادی یک شرکت، به این نتیجه رسیده است که سهام شرکت مذکور، 5000 تومان ارزش دارد؛ در اینجا بایستی وضعیت تکنیکالی سهام را مورد بررسی قرار دهد، چراکه با وجود سودآوری مناسب و ارزشمند بودن سهم مورد نظر، ممکن است سطوح قیمتی پایین تر را نیز مشاهده کند و سرمایه گذار را با ضرر مواجه کند. بنابراین خرید سهام براساس تحلیل بنیادی کافی نیست و مواردی همچون تحلیل تکنیکال، روانشناسی بازار و. نیز باید در نظر گرفته شود.
جمع بندی
خرید سهام براساس تحلیل بنیادی یکی از استراتژی های فعالان بازار سرمایه است که در آن، صورت های مالی شرکت ها بررسی می شود و اصطلاحا افرادی که از این نوع تحلیل استفاده می کنند را تحلیلگر بنیادی می نامند. در واقع، افرادی که از تحلیل بنیادی برای انتخاب سهام ها استفاده می کنند، مواردی همچون نسبت P/E، نسبت P/NAV، چشم انداز اقتصاد کلان، نرخ دلار، قیمت های جهانی، سود عملیاتی شرکت ها و. را در نظر می گیرند. توجه داشته باشید که برای انجام یک سرمایه گذاری خوب، علاوه بر تحلیل بنیادی، به تحلیل تکنیکال، روانشناسی بازار، تابلوخوانی و. نیاز است.
دیدگاه شما