اهمیت حداقل الزامات ریسک نقدینگی
بانک اول - در سطح بینالمللی، تلاشهای قابل توجهای برای نظارت موثر بر ریسک نقدینگی و ارائه چهارچوبهای مدیریت این ریسک انجام شده است.
به اشتراک بگذارید:
به گزارش بانک اول به نقل از ایبنا گزارش مجمع ثبات مالی در سال ۲۰۰۸ بیان میکند که یکی از دلایل با اهمیت رخداد بحرانهای مالی از ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۸، اشتباهات محاسباتی ریسک بانکها و موسسات مالی بوده است. همچنین پس از بحران مالی ۲۰۰۱، نهادهای نظارتی با هدف ممانعت از رخداد بحران مالی دیگری، اقدام به انتشار ابعاد حاکمیت شرکتی و چهارچوب مدیریت ریسک نمودند؛ اما با رخداد بحران مالی بینالمللی در سال ۲۰۰۸ توجه نهادهای ناظر بر مقوله ریسک و اندازهگیری و گزارشگری آن جلب شد.
یکی از ابعاد ریسک که به آن توجه خاص گردید، ریسک نقدینگی و ارائه شاخصهای کلیدی نظارت بر ریسک نقدینگی بود. در این ارتباط کمیته نظارت بانکی بال در اکتبر ۲۰۱۰ کارگروهی را برای مطالعه و ارائه شاخصهای کلیدی نظارت بر ریسک نقدینگی تعیین و در ژانویه ۲۰۱۴ اولین گزارش را منتشر نمود.
در این گزارش بر شاخص تامین مالی پایدار با هدف تبیین منابع پایدار برای تجهیز و تخصیص منابع در بانک تاکید شده و شاخص دوم که در جون ۲۰۱۴ ارائه گردید (با عنوان نسبت پوشش نقدینگی) حجم و سررسید نقدینگی بانک را روزانه رصد و احتمال کسری نقدینگی و بافر سرمایه لازم برای آن را در بانک ارائه مینماید.
علاوه بر این، کمیته نظارت بانکی بال در دسامبر ۲۰۱۴ الزامات افشا این دو شاخص توسط بانکها را ارائه و افشا آن را از سال ۲۰۱۸ الزامی نمود. همچنین هیات خدمات مالی اسلامی نیز الزامات افشا ریسک نقدینگی را مشابه با الزامات بال و با تاکید بر افشا دو شاخص کلیدی ارائه نموده است.
علاوه بر آن، هیات تدوین استانداردهای بینالمللی حسابداری نیز در سال ۲۰۰۷ الزامات استاندارد بینالمللی شماره ۷ را مورد تجدیدنظر و اصلاح قرار داد و با تاکید بر ارزش منصفانه و ریسک نقدینگی در سال ۲۰۰۹، الزامات اصلاح شده استاندارد شماره ۷ را ارائه نمود. تحت این استاندارد افشا ریسک نقدینگی برای موسسات مالی و اعتباری الزامی شده است. این بررسیها نشان میدهد که در سطح بینالمللی، تلاشهای قابل توجهای برای نظارت موثر بر ریسک نقدینگی و ارائه چهارچوبهای مدیریت ریسک نقدینگی انجام شده است.
با توجه به اهمیت مساله، بانک مرکزی ایران در مهر ۱۳۹۶ «حداقل الزامات ریسک نقدینگی موسسات اعتباری» را در ۵۱ ماده و ۸ تبصره به تبعیت از رهنمودهای کمیته نظارت بانکی بال در حوزه ریسک نقدینگی و هیات خدمات مالی اسلامی منتشر نموده است.
این رخداد برای بانک مرکزی به لحاظ تجربه و دانش انباشته در حوزه اندازهگیری و افشا ریسک نقدینگی، برای بار اولین بار اتفاق نمیافتد. قبل از انتشار «حداقل الزامات ریسک نقدینگی موسسات اعتباری» در سال جاری، بانک مرکزی در مهر ۱۳۸۸ در بخشنامهای اقدام به انتشار ترجمه گزارش کمیته نظارت بانکی بال با عنوان «ریسک نقدینگی: چالشهای مدیریتی و نظارتی» نمود. علاوه بر آن در مرداد ۱۳۹۳ نیز «ضوابط ناظر بر حداقل استانداردهای شفافیت و انتشار عمومی اطلاعات موسسات اعتباری» را منتشر نمود که تحت بخش سوم، ماده ۷، موسسات مالی و اعتباری ملزم به شناسایی، سنجش، پایش و کنترل ریسک نقدینگی در چهارچوب ضوابط بانک مرکزی و افشا آن در مقاطع زمانی مشخص بودهاند.
در آخرین اقدام با اهمیت نیز تحت صورتهای مالی نمونه که انتشار آن برای بانکها از سال ۱۳۹۴ به بعد الزامی شد، مقرر گردید بانکها و موسسات اعتباری ریسک نقدینگی را تحت مفروضات استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی و مفروضات مدیریت ریسک بال ۲ تدوین و منتشر کنند.
واقعیت امر آن است که با وجود مقررات الزامی برای شناسایی و افشا ریسک نقدینگی حداقل از سال ۱۳۹۳ تاکنون، شناسایی، سنجش و پایش و افشا ریسک نقدینگی در شبکه بانکی همچنان یک حلقه مفقوده محسوب میشود.
بررسی صورتهای مالی بانکها در سال ۱۳۹۴ نشان میدهد که بخشی از بانکها هنوز موفق به افشا دقیق الزامات صورتهای مالی نمونه در حوزه مدیریت ریسک نشده و تنها چند بانک خصوصی این الزامات را منتشر کردهاند؛ که محتوای افشا ریسک نقدینگی حول محور افشا تحلیل سررسید دارایی و بدهیهای مالی و پوشش مباحث استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی است.
بنابراین، انتشار حداقل الزامات ریسک نقدینگی از طرف بانک مرکزی اقدامی قابل توجه در راستای پوشش خلاء مذکور است. بر این اساس، پیشنهاد میشود بانک مرکزی همزمان با ارائه الزامات، ضرورتها و زیرساختهای عملیاتی شدن آنها را نیز دنبال کند.
نقدینگی چیست و چرا اهمیت دارد؟
نقدینگی بازار بر هر چیزی از تفاوت قیمت خرید و فروش گرفته تا انجام معاملات تاثیر گذار است. به همین دلیل دانستن معنای آن و شناختن بازارهایی با میزان نقدینگی های مختلف اهمیت زیادی دارد.
- 1. اهمیت نقدینگی بازار
- 2. نحوه استفاده از نقدینگی در معاملات
- 3. کدام بازارها بیشترین نقدینگی را دارند؟
- 3.1. بازار فارکس
- 3.2. سهام شرکت های دارای سرمایه بالا
- 3.3. منابع
- 4.1. جفت ارزهای عجیب
- 4.2. سهام شرکت های دارای سرمایه پایین
نقدینگی بیانگر میزان خرید و فروش یک کالا با سرعت بالا و قیمتی پایدار است. به بیانی ساده تر، می توان آن را معیاری برای تعداد خریداران ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن فروشندگان موجود، و میزان راحتی انجام معاملات دانست. معمولا نقدینگی را با تعداد معاملات یا حجم معاملات در حال انتظار در بازار محسابه می کنند.
سطوح بالای نقدینگی زمانی قابل رویت است که فعالیت های معاملاتی در هر دو سوی عرضه و تقاضا بالا باشند، یعنی یافتن فروشنده و خریدار در بازار راحت باشد. اگر ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن تعداد افراد فعال در یک بازار کم باشد و معاملات همیشه صورت نگیرند میزان نقدینگی آن بازار پایین است.
اهمیت نقدینگی بازار
نقدینگی بازار به چند دلیل اهمیت دارد اما دلیل اصلی آن اثر آن بر سرعت ورود و خروج به بازارهاست. معمولا ریسک موجود در بازارهای دارای نقدینگی بالا کمتر است، چرا که همیشه می توان فردی را در سوی دیگر معاملات برای خرید یا فروش پیدا کرد. این امر سبب جذب سرمایه گذاران به چنین بازاری و محبوب شدن آن می شود.
در یک بازار با نقدینگی بالا، فروشنده ها می توانند به سادگی و بدون کاهش قیمت دارایی ها برای جذاب جلوه دادن آنها اقدام به فروش کنند. از سوی دیگر خریداران هم نیازی به پرداخت هزینه های بیشتر برای خرید دارایی مورد نظر خود ندارند.
بالا بودن نقدینگی به معنای بالا بودن تعداد درخواست های خرید و فروش در بازار مربوطه است. این امر باعث افزایش احتمال پذیرش بالاترین قیمت ها از سوی خریداران و همچنین پایین ترین قیمت ها از سوی فروشنده ها می شود. به بیانی دیگر، تفاوت بالاترین قیمت خرید و پایین ترین قیمت فروش کم می شود.
نحوه استفاده از نقدینگی در معاملات
وقتی شما در حال انجام معاملات در بازارهای مالی باشید، باید قبل از هر گونه اقدامی نقدینگی را در نظر بگیرید. دلیل این موضوع ارتباط شدید پایین بودن میزان نقدینگی با افزایش ریسک است.
اگر در بازاری نوساناتی وجود داشته باشد اما تعداد خریداران از فروشنده ها کمتر باشد، بستن معاملات و فروش دارایی خود در این بازار کار سختی خواهد بود. در چنین شرایطی ممکن است ضرر زیادی را به خود متحمل کنید یا مجبور شوید دارایی خود را با چندین قیمت به افراد متعددی واگذار کنید.
یکی از راه های مدیریت ریسک نقدینگی استفاده از حد ضرر های تضمینی است که به شما کمک می کنند تا در زمان رسیدن به قیمت مورد نظر معاملات را ببندید. این حد ضرر های تضمینی تحت تاثیر نوسانات بازار قرار نمی گیرند و می توانند برای بازارهای بی قاعده و بی نظم بسیار مفید باشند. البته در صورت فعال شدن حد ضررهای تضمینی باید هزینه های کمی پرداخت کنید.
مهم ترین نکته ای که باید به یاد داشته باشید این است که نقدینگی بازارها ثابت نیست و حالتی پویا دارد. موقعیت یک بازار از نظر نقدینگی به چندین عامل مثل حجم تریدرها و ساعت های مختلف روز بستگی دارد. اگر در بازارهای خاجی فعالیت می کنید باید بدانید که با توجه به اختلافات زمانی گاهی تعداد افراد فعال در بازار بسیار پایین است و میزان نقدینگی هم کاهش می یابد. برای مثال میزان نقدینگی پوند انگلیسی در ساعات فعالیت تریدرهای آسیایی کمتر است. همین امر ممکن است باعث بالا رفتن تفاوت قیمت های خرید و فروش به نسبت ساعات کاری اروپا شود.
کدام بازارها بیشترین نقدینگی را دارند؟
-
(جفت ارزهای اصلی)
- سهام شرکت های دارای سرمایه بالا
- منابع
اگرچه این سه بازار دارای بیشترین نقدینگی هستند اما پول نقد دارای بیشترین نقدینگی است چراکه می توانید در هر زمانی از آن برای خرید هر چیزی استفاده کنید. بنابراین نقدینگی اکثر دارایی های دیگر با توجه به سرعت و سهولتی که می توان آنها را به پول نقد تبدیل کرد سنجیده می شود.
بازار فارکس
فارکس به خاطر بالاترین میزان نقدینگی در جهان شهرت دارد و دلیل آن هم حجم بالای معاملات و تعداد زیاد آنهاست. دولت ها، بانک های بزرگ، شرکت های بیمه، موسسات سرمایه گذاری، تریدرها و حتی افراد عادی که به سفر می روند سبب بالا بودن میزان معاملات فارکس در طول روز می شوند. طبق براورد ها روزانه حدود 5 تریلیون دلار در بازار فارکس معامله می شود.
علیرغم بالا بودن میزان نقدینگی بازارهای فارکس، قیمت های موجود در آن پایدار نیستند. تعداد افرادی که جفت ارزهای اصلی را معامله می کنند سبب ایجاد ایده های گوناگونی در مورد قیمت ها می شود و همین امر نوسانات قیمتی را در طول روز ایجاد می کند. اگرچه نوسانات زیاد هستند اما معمولا قیمت ها در یک محدوده خاص قرار دارند.
طبق باور اکثریت در این حوزه، جفت ارزهای اصلی که بیشتر از سایرین ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن مورد معامله قرار می گیرند دارای بیشترین میزان نقدینگی هستند. یعنی جفت های دلار/یورو، پوند/دلار، و دلار/ین ژاپن دارای بیشترین نقدینگی در فارکس هستند.
نقدینگی در فارکس از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که سبب کاهش افت قیمت، انجام سریعتر معاملات و کوچک تر شدن بازه قیمت خرید و فروش می شود.
سهام شرکت های ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن دارای سرمایه بالا
نقدینگی سهام در صورتی بالا می رود که سهم ها با سرعت بالایی خرید و فروش شوند و این فرایند پایین ترین میزان تاثیر را بر قیمت سهام داشته باشد. به نقل از قانونگذاران کانادایی، سهام دارای نقدینگی به سهام گفتی می شود که روزانه حداقل 100 بار مورد معامله قرار بگیرد و حجم معاملات آن در طول روز حداقل 1 میلیون دلار باشد.
سهام شرکت هایی که در بورس ها مورد معامله قرار می گیرند از نقدینگی بالایی برخوردار هستند. به آنها سهام سرمایه بالا گفته می شود.
یک شرکت باید سرمایه ای بیش از 10 میلیارد دلار داشته باشد تا در میان شرکت های سرمایه بالا قرار بگیرد. معمولا ابر شرکت ها در این دسته قرار می گیرند. طبق نظریه های رایج در بازار، شرکت های دارای سرمایه بالا دارای قیمت هایی پایدار تر هستند و تریدرهای زیادی سهام آنها را خرید و فروش می کنند و این موضوع نشان می دهد که سهام آنها را می توان به راحتی تبدیل به پول نقد کرد.
منابع
در دسترس بودن یک بازار ارتباط مستقیمی به نقدینگی دارد. به طور سنتی این باور وجود دارد که بازارهای منابع دارایی، نقدینگی کمتری نسبت به سایر بازارها دارند، چرا که تحویل فیزیکی دارایی ها سبب سخت شدن سرمایه گذاری می شود. اما به لطف افزایش مشتقاتی مثل بازارهای CFD، آتی، ETF، و ETNS ، معاملات منابع ساده تر از گذشته شده است.
درجات مختلفی از نقدینگی در مورد کالاهای مختلف موجود در بازار ها وجود دارد. بیشترین میزان معاملات مربوط به مواردی با بیشترین میزان نقدینگی است که در این میان می توان به موارد زیر اشاره کرد:
نفت خام: احتمالا بیشترین میزان معاملات منابع در دنیا به نفت خام مربوط می شود و دلیل آن هم کارایی ها و راه های متنوع معامله آن است.
فلزهای گرانبها: طلا یک فلز گران بها با میزان نقدینگی بالا به حساب می آید چون حجم معاملات آن بالاست و می توان آن را با محصولات متنوعی معامله کرد.
شکر: شکر یکی از اجزای اصلی رژیم غذایی اکثر افراد دنیاست و میزان معاملات آن در بازار بسیار بالا می باشد. زمانی بود که آن را به عنوان طلای سفید می شناختند.
کدام بازارها کمترین نقدینگی را دارند؟
- جفت ارزهای عجیب
- سهام شرکت های دارای سرمایه پایین
جفت ارزهای عجیب و سهام شرکت های دارای سرمایه پایین از کمترین میزان نقدینگی در بازارهای مالی برخوردار هستند اما موارد دیگری نیز وجود دارد که نقدینگی کمی دارند. کمترین میزان نقدینگی به بازار املاک مرتبط است چون فرایند خرید و فروش آن بسیار زمان بر می باشد.
جفت ارزهای عجیب
جفت ارزهای عجیب از معامله یکی از ارزهای اصلی با ارزهای کم طرفدار بازار یا دو ارز کم طرفدار بازار با هم تشکیل می شوند. مثلا لیر ترکیه و دلار هنگ کنگ. معاملات چنین ارزهایی بسیار کم است و به همین دلیل میزان نقدینگی آنها نسبت به جفت ارزهای اصلی بسیار پایین می باشد.
دلیل اصلی این موضوع تعداد کم تریدرهای آنهاست و معمولا همیشه بر سر قیمت آنها در بازار اختلافاتی وجود دارد. این بدان معناست که در صورت بروز یک سری تغییرات، سلیقه های شخصی تعیین کننده قیمت آنها خواهد بود و این امر سبب نوسانات شدید در قیمت آنها می شود.
کمبود نقدینگی به معنای گسترده بودن اختلاف قیمت خرید و فروش می شود و به طور کلی اطلاعات لازم در مورد جفت ارزهای عجیب به راحتی در دست افراد قرار نمی گیرد.
سهام شرکت های دارای سرمایه پایین
سهام شرکت هایی دارای سرمایه پایین مربوط به شرکت هایی می شود که سرمایه آنها بین 300 میلیون دلار تا 2 میلیارد دلار می شود و در بازارهای بورس کوچکتر حضور دارند. نقدینگی این سهام پایین و ریسک معامله آنها نیز نسبتا زیاد است.
سهام شرکت های دارای سرمایه پایین دائما مورد معامله قرار نمی گیرد، پس میزان تقاضا برای این سهام پایین است و این امر می تواند اثر زیادی بر بازار داشته باشد و نوسانات زیادی ایجاد کند.
کمبود نقدینگی می تواند سبب ایجاد قیمت هایی غیر جذاب شود و فرایند خرید و فروش را برای تریدرها دشوار سازد.
اهمیت حداقل الزامات ریسک نقدینگی
بانک اول - در سطح بینالمللی، تلاشهای قابل توجهای برای نظارت موثر بر ریسک نقدینگی و ارائه چهارچوبهای مدیریت این ریسک انجام شده است.
به اشتراک بگذارید:
به گزارش بانک اول به نقل از ایبنا گزارش مجمع ثبات مالی در سال ۲۰۰۸ بیان میکند که یکی از دلایل با اهمیت رخداد بحرانهای مالی از ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۸، اشتباهات محاسباتی ریسک بانکها و موسسات مالی بوده است. همچنین پس از بحران مالی ۲۰۰۱، نهادهای نظارتی با هدف ممانعت از رخداد بحران مالی دیگری، اقدام به انتشار ابعاد حاکمیت شرکتی و چهارچوب مدیریت ریسک نمودند؛ اما با رخداد بحران مالی بینالمللی در سال ۲۰۰۸ توجه نهادهای ناظر بر مقوله ریسک و اندازهگیری و گزارشگری آن جلب شد.
یکی از ابعاد ریسک که به آن توجه خاص گردید، ریسک نقدینگی و ارائه شاخصهای کلیدی نظارت بر ریسک نقدینگی بود. در این ارتباط کمیته نظارت بانکی بال در اکتبر ۲۰۱۰ کارگروهی را برای مطالعه و ارائه شاخصهای کلیدی نظارت بر ریسک نقدینگی تعیین و در ژانویه ۲۰۱۴ اولین گزارش را منتشر نمود.
در این گزارش بر شاخص تامین مالی پایدار با هدف تبیین منابع پایدار برای تجهیز و تخصیص منابع در بانک تاکید شده و شاخص دوم که در جون ۲۰۱۴ ارائه گردید (با عنوان نسبت پوشش نقدینگی) حجم و سررسید نقدینگی بانک را روزانه رصد و احتمال کسری نقدینگی و بافر سرمایه لازم برای آن را در بانک ارائه مینماید.
علاوه بر این، کمیته نظارت بانکی بال در دسامبر ۲۰۱۴ الزامات افشا این دو شاخص توسط بانکها را ارائه و افشا آن را از سال ۲۰۱۸ الزامی نمود. همچنین هیات خدمات مالی اسلامی نیز الزامات افشا ریسک نقدینگی را مشابه با الزامات بال و با تاکید بر افشا دو شاخص کلیدی ارائه نموده است.
علاوه بر آن، هیات تدوین استانداردهای بینالمللی حسابداری نیز در سال ۲۰۰۷ الزامات استاندارد بینالمللی شماره ۷ را مورد تجدیدنظر و اصلاح قرار داد و با تاکید بر ارزش منصفانه و ریسک نقدینگی در سال ۲۰۰۹، الزامات اصلاح شده استاندارد شماره ۷ را ارائه نمود. تحت این استاندارد افشا ریسک نقدینگی برای موسسات مالی و اعتباری الزامی شده است. این بررسیها نشان میدهد که در سطح بینالمللی، تلاشهای قابل توجهای برای نظارت موثر بر ریسک نقدینگی و ارائه چهارچوبهای مدیریت ریسک نقدینگی انجام شده است.
با توجه به اهمیت مساله، بانک مرکزی ایران در مهر ۱۳۹۶ «حداقل الزامات ریسک نقدینگی موسسات اعتباری» را در ۵۱ ماده و ۸ تبصره به تبعیت از رهنمودهای کمیته نظارت بانکی بال در حوزه ریسک نقدینگی و هیات خدمات مالی اسلامی منتشر نموده است.
این رخداد برای بانک مرکزی به لحاظ تجربه و دانش انباشته در حوزه اندازهگیری و افشا ریسک نقدینگی، برای بار اولین بار اتفاق نمیافتد. قبل از انتشار «حداقل الزامات ریسک نقدینگی موسسات اعتباری» در سال جاری، بانک مرکزی در مهر ۱۳۸۸ در بخشنامهای اقدام به انتشار ترجمه گزارش کمیته نظارت بانکی بال با عنوان «ریسک نقدینگی: چالشهای مدیریتی و نظارتی» نمود. علاوه بر آن در مرداد ۱۳۹۳ نیز «ضوابط ناظر بر حداقل استانداردهای شفافیت و انتشار عمومی اطلاعات موسسات اعتباری» را منتشر نمود که تحت بخش سوم، ماده ۷، موسسات مالی و اعتباری ملزم به شناسایی، سنجش، پایش و کنترل ریسک نقدینگی در چهارچوب ضوابط بانک مرکزی و افشا آن در مقاطع زمانی مشخص بودهاند.
در آخرین اقدام با اهمیت نیز تحت صورتهای مالی نمونه که انتشار آن برای بانکها از سال ۱۳۹۴ به بعد الزامی شد، مقرر گردید بانکها و موسسات اعتباری ریسک نقدینگی را تحت مفروضات استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی و مفروضات مدیریت ریسک بال ۲ تدوین و منتشر کنند.
واقعیت امر آن است که با وجود مقررات الزامی برای شناسایی و افشا ریسک نقدینگی حداقل از سال ۱۳۹۳ تاکنون، شناسایی، سنجش و پایش و افشا ریسک نقدینگی در شبکه بانکی همچنان یک حلقه مفقوده محسوب میشود.
بررسی صورتهای مالی بانکها در سال ۱۳۹۴ نشان میدهد که بخشی از بانکها هنوز موفق به افشا دقیق الزامات صورتهای مالی نمونه در حوزه مدیریت ریسک نشده و تنها چند بانک خصوصی این الزامات را منتشر کردهاند؛ که محتوای افشا ریسک نقدینگی حول محور افشا تحلیل سررسید دارایی و بدهیهای مالی و پوشش مباحث استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی است.
بنابراین، انتشار حداقل الزامات ریسک نقدینگی از طرف بانک مرکزی اقدامی قابل توجه در راستای پوشش خلاء مذکور است. بر این اساس، پیشنهاد میشود بانک مرکزی همزمان با ارائه الزامات، ضرورتها و زیرساختهای عملیاتی شدن آنها را نیز دنبال کند.
اقتصاد ما
● ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن ریسک نقدینگی چیست؟
دوگونه نقدینگی وجود دارد: نقدینگی بازار (Market Liquidity)، شاید نقدشوندگی بازار مفهوم مورد نظر را بهتر برساند و نقدینگی تامین مالی (Funding liquidity). نقدشوندگی بازاری یک اوراق بهادار خوب است اگر به راحتی بتوان آن را معامله نمود، به بیان دیگر شکاف بین قیمتهای دستورات خرید و فروش وارده برای آن (Bid-asu Spread) کم باشد، نوسانات شدید نداشته، و انعطاف قیمتیاش بالا باشد و البته همچنین کسب اطلاعات در مورد آن آسان باشد (از جمله از طریق بازارهای OTC).همچنین نقدینگی تامین مالی یک بانک یا سرمایهگذار مناسب ارزیابی میشود، اگر منابع مالی کافی بهواسطه سرمایه خود یا وامهای وثیقهای در اختیار داشته باشد. (Collateralized Loans به وامهایی گفته میشود که وامگیرنده در ازای دریافت آن داراییهای را به عنوان تضمین وام به وثیقه نزد بانک میسپارد ). با در نظر داشتن این دو تعبیر، معنای ریسکنقدینگی آشکار میگردد.ریسک نقدینگی (نقدشوندگی) بازار عبارت است از خطر بدتر شدن وضعیت نقدینگی بازار هنگامی که فرد احتیاج به معامله داراییاش دارد.ریسک نقدینگی تامین وجوه عبارت است از خطر عدم توانایی معاملهگر در تامین مالی وضعیت خود (خرید، یا نگهداری) و در نتیجه اجبار به رها نمودن آن.برای مثال یک «صندوق سرمایهگذاری کمریسک» که از اهرمهای مالی استفاده نموده است (Hedge Fund اصولا به صندوق سرمایهگذاری مشترکی گفته میشود که برای بالا بردن بازدهی خود از روشهای مصون ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن ماندن از ریسک استفاده میکند) در صورتی که دیگر نتواند از بانک وام بگیرد، باید اوراق بهادار خود را بفروشد. یا اگر از دید بانک بنگریم، سپردهگذاران ممکن است منابع خود را از بانک خارج کنند و بانک نیز نتواند از سایر بانکها وام گرفته یا از طریق انتشار اوراق قرضه برای خود منابع مالی تامین کند.
هماکنون با ریسک شدید نقدینگی بازار و تامین مالی روبهروییم نقدینگی اساسا در طی زمان و از بازاری به بازار دیگر فرق میکند، در شرایط فعلی ما با ریسک شدید نقدینگی بازار روبهرو هستم. حادترین نوع ریسک نقدشوندگی بازار آن است که معاملهگران هماکنون در بازارهایی نظیر بازار اوراق بهادار دارای پشتوانه دارایی (Securities Market Asset – backed و اوراق قرضه قابل تبدیل Convertible Bonds) اوراق قرضهای که قابلیت تبدیل به سهام عادی یا ممتاز را دارند) در حال ترک بازارند (دستور خریدی وجود ندارد!) ما با ریسک بسیار بالای تامین مالی نیز مواجهیم، بانکها با کمبود سرمایه روبهرو بوده و در نتیجه مجبورند معاملاتی که به سرمایه احتیاج دارند را کاهش دهند، همچنین مجبورند میزان سرمایهای که به سایر معاملهگران از جمله صندوقهای سرمایهگذاری کم ریسک وام میدهند را کاهش دهند، که در نتیجه آن این صندوقها اکنون با الزام حداقل سرمایه (منظور در اینجا مقدار پول یا اوراق بهاداری است که موسسات برای اخذ وام باید در حساب خود نگه دارند) بالاتری روبهرو هستند. به طور خلاصه، اگر بانکها نتوانند منابع مالی برای خود تامین کنند، به طریق اولی نمیتوانند این کار را برای مشتریانشان نیز انجام دهند.این دوگونه نقدینگی با یکدیگر مرتبط بوده و در قالب چرخه نقدینگی یکدیگر را تشدید مینمایند، کمبود منابع، میزان معاملات را کاهش میدهد، کاهش معاملات، نقدینگی (نقدشوندگی) بازار ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن را تضعیف میکند که به نوبه خود باعث افزایش الزام حداقل مانده سرمایه در حسابها و در نتیجه مدیریت ریسک سختگیرانهتر میشود؛ این امر نیز مشکل تامین مالی را دامنزده و جریان همینطور ادامه مییابد.
● ریسک نقدینگی و قیمت داراییها
اوراق بهاداری که توان نقدشوندگیاش پایین باشد، باید حداقل بازدهی (Required Return) بالاتری داشته باشد تا جبران هزینههای معاملاتی سرمایهگذاران را بنماید. از آنجا که نقدینگی بازار ممکن است در آینده که فرد تصمیم میگیرد دارایی خود را به فروش برساند تضعیف شده باشد، ریسک نقدینگی بازار، آنگونه که پیشتر در مورد آن بحث نمودیم، پدیدار خواهد شد. حال چون سرمایهگذاران تمایل دارند که در ازای ریسک بالاتر پاداش بیشتری به آنها داده شود، وجود ریسک نقدینگی بازار، حداقل بازدهی موردنظر آنها را بالا میبرد. مدلهای قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAMP) که برای عامل نقدینگی تعدیل شده باشند، به خوبی نشان میدهند که چگونه در این جریان ضریب بتای نقدینگی به ضریب بتای استاندارد بازار افزوده خواهد شد. طبق این نظریه، و همانطور که در بازارهای کنونی شاهد آنیم، افزایش حداقل بازدهی موردنظر به علت بالا رفتن ریسک نقدینگی بازار منجر به کاهش همزمان قیمتها خواهد شد.
● ریسک نقدینگی و بحران حاضر: چرخه نزولی نقدینگی
تیر خلاص به بحران فعلی توسط ترکیدن حباب بخش مسکن و افشاگریهای موسسات مالی بدهکار شلیک شد. این امر ضرر و زیان عظیم بانکها و مشکلات تامین منابع مالی را به دنبال داشت که خود زمینهساز به وجود آمدن تسلسلهای سیستماتیک نقدینگی شدند. با وخیمشدن اوضاع ترازنامه بانکها، آنها مجبور به بازپرداخت بدهیهایشان (De-Leverage) شده و در نتیجه: شروع به فروش داراییها کردند، به ذخیره پول نقد روی آورند و مدیریت ریسک خود را سختگیرانهتر نمودند. و همین اقدامات بازار وامدهی بین بانکی را تحت فشار گذاشت (که عملکرد آن معمولا با اسپرد (Ted Spreed)ت TED سنجیده میشود)، زیرا همه سعی داشتند وقوع اختلالات چندجانبه را به حداقل برسانند. مشکلات تامین نقدینگی منابع مالی بانکها خیلی زود گسترش یافت. سایر سرمایهگذاران، به ویژه آنها که مثل صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک، بسیار به دریافت وام بسته بودند، با تمایل کمتر بانکها به وامدهی، یا افزایش حداقل سرمایه مورد نیاز در حسابها، یا نهایتا ورشکستگی برخی مثل «لمان برادرز»، بیشتر و بیشتر با ریسک عدم تامین مالی روبهرو شدند.وقتی بانکهایی نظیر «بیر استرنز» و لمان برادرز وضعیتشان متزلزل گشت، مشتریان آنها با دو خطر مواجه شدند: از دست رفتن ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن سرمایه، یا راکد شدن آن در جریان فرآیند ورشکستگی؛ به همین جهت مشتریان شروع به خروج سرمایهها و اصلاح موقعیتشان کردند که نهایتا منجر به پدیده گریز از بانکها (bank run) شد. بحران نقدینگی تامین مالی طبیعتا به از بین رفتن نقدشوندگی بازار منجر گشت؛ شکاف میان درخواستهای خرید و فروش در چندین بازار افزایش یافت، و میزان و حجم قیمتها و معاملات پیشنهادی به واسطه کمبود سرمایه معاملهگران پایین آمد. فقدان نقدشوندگی در بازار، در کنار چشمانداز تشدید ریسک نقدینگی، سبب وحشت سرمایهگذاران شده و در نتیجه به کاهش قیمتها به ویژه برای داراییهایی که توان نقدشوندگی پایین داشتند، انجامید.این همان چرخه نزولی نقدینگی است که در شکل زیر به تصویر درآمده است.
● بحران به سایر انواع دارایی گسترش مییابد
بحران تاکنون در حال گسترش میان انواع داراییها و بازارها در سطح جهان بوده است. تاکنون شاهد سقوط سنگین برخی ارزها بودهایم به این دلیل که معاملهگران انجام معاملات حمایتی برای این ارزها را متوقف ساخته یا اعتقاد خود را به ارزهای ضعیف از دست دادهاند. به عنوان نمونهای از شدت بحران نقدینگی میتوان به «برابری نرخ بهره پوشش داده شده که مهمترین موقعیت آربیتراژی در حجیمترین بازار دنیا (بازار ارز) میباشد – اشاره کرد، که هماکنون حتی برای ارزهای عمده نیز برقرار نیست. این امر باید بدان معنا باشد که هیچ کس نمیتواند آربیتراژ کند زیرا هیچ کس نمیتواند بدون وثیقه وام بگیرد، و از طرفی هیچ کس چیزی برای وثیقه گذاشتن ندارد و هیچ کس نیز مایل به پرداخت وام نیست – به هر حال لازمه آربیتراژ، پرداخت وام و استقراض هر دو با هم است.همچنین افزایش ریسک و عدم نقدشوندگی منجر به تشدید بیثباتی شده، و لذا حداقل سرمایه لازم در حسابها را بالا برده است. از این ها گذشته همبستگی میان انواع داراییها نیز از آنجا که اکنون همه چیز برپایه نقدینگی مبادله میشود افزایش یافته است.
● بحران به «مین استریت» (MAIN STREET) گسترش مییابد
بدون شک، بحران در حال بر جای گذاردن آثار مهمی بر بخش واقعی اقتصاد است، قیمت املاک صاحبان مسکن کاهش یافته، دسترسی مصرفکنندگان به منابع وام و اعتبار کمتر شده، و شرکتهای مین استریت (شرکتهای تولیدی کوچک و متوسط) با هزینه بالاتر تامین سرمایه از طریق حقوق صاحبان سهام و همین طور استقراض مواجهند، تقاضا برای کالاهای آنها کاهش یافته، بیکاری بیشتر شده و غیره.
چه چیز میتواند – و چه چیز نمیتواند – بحران نقدینگی را حل کند؟
اگر مشکل «چرخه نقدینگی» باشد، برای حل آن باید نقدینگی وام دهی بازیگران اصلی بازار، یعنی بانکها، را افزایش دهیم. ساختار سرمایه بانکها باید با فراهم آوردن سرمایه جدید تغییر یابد، حقوق صاحبان سهام قبلی رقیق شده، و در صورت امکان ارزش اسمی بدهیهای قبلی کاهش پیدا ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن کند. برای این منظور میتوان از طریق تصویب سریع ورشکستگی موسساتی که دارای ریسک سیستماتیک هستند برای مثال آن موسساتی که باعث ایجاد چرخههای نقدینگی میشوند وارد عمل شد.گذشته از این، ما باید تامین مالی بازارها و سطح اعتماد را با گسترش تضمینهای بانکی بهبود بخشیده و شمار بیشتری را از تخفیفات فدرال رزرو بهرهمند سازیم (منابع با وثیقه را با مارجینهای معقولی ارائه کنیم)، و همچنین کارکرد بازار اسناد تجاری را تضمین نماییم. علاوه بر این، مدیریت ریسک باید ریسکهای سیستمی ناشی از چرخههای نقدینگی را شناسایی کند، و مقررات نیز باید به جای موسسات انفرادی کل سیستم را مدنظر قرار دهند. اگر تنها یک چیز از بحران حاضر فراگرفته باشیم، آن این است که انجام معاملات در بورسهای سازمان یافته با سیستم تسویه مرکزی بهتر از معاملات اوراق مشتقه در بازار فرا بورس است، زیرا معامله مشتقات سبب افزایش وابستگیهای متقابل، پیچیدگیها، ریسکهای چند جانبه و کاهش شفافیت میشود. به طور ساده، وقتی سهام میخرید، مالکیت شما بر این که آن را از چه کسی خریدهاید بستگی ندارد. در صورتی که هنگامی که سهامی مصنوعی (synthetic stock) را از طریق ابزار مشتقه میخرید، مالکیت شما به اینکه آن را از چه کسی خریدهاید بستگی پیدا میکند این وابستگی میتواند حتی بعد از آنکه سهام مربوطه را فروختید نیز ادامه پیدا کند. (اگر آن را از طریق بانک دیگری به فروش برسانید). بدینترتیب، زمانی که افراد اعتماد خود را به بانک طرف معاملهشان از دست دهند، شروع به رها کردن موقعیت خود (خرید، نگهداری) در اوراق مشتقه نموده و در نتیجه باعث آسیب دیدن ساز و کار تامین مالی بانک و شکلگیری چرخه نقدینگی مورد اشاره میشوند.
● ممنوعیت «فروش استقراضی» فکر خوبی نیست
(«فروش استقراضی» یا Short Selling، نوعی معامله است که در آن فرد با پیشبینی کاهش قیمت اوراق بهادار خاصی در آینده مقداری از آن را از کارگزار قرض گرفته و میفروشد؛ به این امید که بعدا آن را با قیمت پایینتر خریده و به کارگزار بازگرداند و بدینطریق منتفع شود ) برخی معتقدند که برای حل بحران و جلوگیری از وقوع دوباره حوادثی اینچنینی در آینده، سیاستگذاران باید «فروش استقراضی» را ممنوع کرده و بر دادوستد سهام مالیات وضع کنند. به اعتقاد من هیچ یک از این دو، اقدام مناسبی نیست. اول آنکه، افرادی که از فروش استقراضی استفاده میکنند با خود اطلاعات جدیدی به بازار میآورند، نقدینگی را افزایش داده و حبابهای قیمت را کاهش میدهند (به خاطر داشته باشید که حباب مسکن آغازگر بحران کنونی بود)، لذا ممانعت از فعالیت آنها ضمن آنکه بسیار پرهزینه است، مشکل کلی تامین مالی را نیز حل نخواهد کرد. هر چند ممنوع نمودن فروشهای استقراضی جدید موسسات مالی را میتوان در صورت وجود خطر معاملات ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن غارتگرانه توجیه نمود، ولی با این حال از آنجا که استفادهکنندگان از فروش استقراضی در هنگام به مشکل خوردن بنگاههای مسالهدار اولین کسانی هستند که سپر بلا میگردند، این توجیه به ندرت قابل قبول است.
● وضع مالیات توبین (Tobin Tanes) طرح خوبی نیست؟
همچنین وضع مالیات بر مبادلات سهام به چند دلیل مشکلزا است، مهمتر از همه به این دلیل که معاملات را از فضای رسمی به دنیای مشتقات منتقل کرده و در نتیجه باعث افزایش ریسک سیستماتیک میشود. عمدهترین دلیل حمایت از این مالیات آن است که گفته میشود چنین مالیاتی به جلوگیری از شکلگیری حباب قیمتی کمک مینماید، ولی تقریبا هیچگونه شواهد تجربی برای تایید صحت این ادعا در دست نیست. به عنوان مثال، در انگلستان مالیات بر معامله سهام ۵/۰درصد و بر معاملات املاک و مستغلات حتی بالاتر از آن (تا ۴درصد) میباشد، با این حال حباب بخش مسکن انگلیس جزو بزرگترینها بود. از آن گذشته، با توجه به شرایط راکد و بیثبات بازار سهام، بهنظر نمیرسد که هماکنون زمان مناسبی برای اعلام مالیاتهای معاملاتی باشد، در حالی که قرار است این مالیاتها برای جلوگیری از حبابهای قیمتی آینده دور به کار روند. برای رویت مشکل، تنها کافی است به آنچه که به واسطه مالیاتهای معاملاتیاش بر انگلستان گذشت نگاهی داشته باشیم. در این کشور به دنبال وضع مالیات بر معاملات سهام سرمایهگذاران حرفهای نظیر «صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک» به جای معامله مستقیم سهام به معامله از طریق مشتقات روی آورده و بدین ترتیب مقررات را دور زدند (در حالی که سرمایهگذاران حقیقی چارهای جز پرداخت این مالیات نداشتند). در انگلستان، به ویژه صندوقهای کمریسک از طریق معاملات جبرانی (swap) با دیگر شرکایشان، مثلا بانکهای سرمایهگذاری، از پرداخت مالیات معاملاتی شانه خالی میکنند. جای شک نیست که اگر در ایالات متحده نیز چنین مالیاتی وضع میشد، همین ترفندها به کار گرفته میشدند.
این امر وابستگیهای چندجانبه و ریسک سیستماتیک را افزایش داده و باعث وخیمتر شدن وضعیت چرخههای مدیریت ریسک آنگونه که پیشتر شرح دادیم میگردد.مشکل جدی دیگر وضع چنین مالیاتی اثر آن بر کاهش نقدینگی بازار است، این پدیده به واسطه انتقال فعالیتهای معاملاتی به خارج از کشور، یا بازارهای دیگر یا حتی حذف آنها به وقوع خواهد پیوست. اما مهمتر از همه مشکلاتی است که این مالیات برای ثبات برای ثبات نظام مالی به وجود میآورد، اثر آن بر افزایش هزینه تامین سرمایه بنگاههای «مین استریت» (بنگاههای تولیدی) به واسطه بالا بردن ریسک نقدینگی در بازارهای مالی آمریکا چشمگیر خواهد بود. به راستی اگر سرمایهگذاران- داخلی و بینالمللی- مجبور باشند برای «خرید» مالیات بپردازند و از طرفی دریابند که نقدشوندگی سهامشان در آینده کاهش خواهد یافت، سهام موجود در بازارهای ایالات متحده جذابیت خود را برای آنها از دست خواهد بود. همین امر تامین سرمایه برای شرکتهای آمریکایی را مشکلتر میسازد و همانطور که میدانیم اهمیت «وجود توان تامین سرمایه» تمام مساله بحران حاضر است.
● نتیجهگیری
ریسک نقدینگی (نقد شوندگی) بازار، محرک مهم قیمت اوراق بهادار، مدیریت ریسک و سرعت آربیتراژ است و «نقدینگی تامین مالی» بانکها و سایر واسطههای مالی، محرک مهم ریسک نقدینگی بازار است. بحرانهای نقدینگی از طریق چرخههای نقدینگی گسترش مییابند؛ در چرخههای نقدینگی ضرر و زیان، افزایش حداقل سرمایه حسابها، سختگیرانهتر شدن مدیریت ریسک و افزایش بیثباتی به نوبه خود یکدیگر را تقویت میکنند. در هنگام وقوع این پدیده، کسانی که بهطور سنتی تامینکننده نقدینگی بودند خود تبدیل به متقاضیان نقدینگی میشوند، سرمایههای جدید به کندی وارد بازار شده و قیمتها کاهش یافته و به جای اول خود باز میگردند.
مقاله کنفرانس
بررسی تاثیر اهرم بانکی و ریسک نقدینگی بر سود باقیمانده بانک ها
چکیده:
بانک ها از رکن های مهم اقتصاد هستند. بازار مالی رقابتی صنعت بانکداری را مجبور کرده است که به ارتباط متغیرهای مالی، متغیرهای بازار و متغیرهای اقتصادی توجه ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن نماید. اهرم (بدهی ها)، نقدینگی و سودآوری در فعالیت بانکداری دارای اهمیت می باشند. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر اهرم و ریسک نقدینگی بر سود باقیمانده بانک ها است. تحقیق از لحاظ هدف از نوع کاربردی و از لحاظ نحوه اجرا توصیفی-همبستگی است. برای انجام این تحقیق از رگرسیون داده های پنلی با ریسک نقدینگی و اهمیتهای آن نرم افزار18 SPSS استفاده شد. 21 بانک پذیرفته شده در بورس (10 بانک) و فرابورس (11 بانک) اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1394- 1385 مورد بررسی قرار داده شد. بعد از اجرای تحقیق و استفاده از آزمون های آمار توصیفی و استنباطی تاثیر اهرم و ریسک نقدینگی بر سود باقیمانده بانک ها تایید شد. این ارتباط با جدا نمودن بانک های بورسی و فرابورسی متفاوت شد و تاثیر اهرم بر سود باقیمانده تایید اما تاثیر ریسک نقدینگی تایید نشد. این موضوع نشان داد که اهرم در فعالیت بانکداری دارای اهمیت زیادی می باشد. لذا به مدیران و سرمایه گذاران پیشنهاد می شود که به اهرم بانک ها توجه بیشتری نمایند.
دیدگاه شما