ریسک و پاداش جدایی ناپذیر هستند


اندازه‌گیری ریسک بازده یک پورتفو در مقایسه با بازده کل بازار بر اساس روش تشخیص ریسک بتا

ریسک و پاداش جدایی ناپذیر هستند

Risk-management.jpg

هر کسب‌وکاری، بزرگ یا کوچک، در معرض ریسک و خطراتی قرار دارد. ریسک جز جدایی‌نا‌پذیر هر کسب و کار است. تغییرات به سرعت اتفاق می افتند و فشار زیادی بر کارآفرینان برای بهبود به‌موقع مهارت‌ها و فایق آمدن بر این خطرات وجود دارد. کارآفرینان برای اینکه بتوانند به‌موقع بر این ریسک‌ها غلبه کنند، باید درک درستی از آنها داشته باشند.

محتویات

چرا ریسک وجود دارد و انواع آن کدامند؟

معمولا زمانی که صحبت از انواع ریسک به میان می‌آید، کلمه خطر برجسته می‌شود؛ اما باید بدانیم که ریسک فقط دربردارنده خطر و مفهومی منفی نیست. ریسک در معنای کلی، نا اطمینانی از آینده را نشان می‌دهد. ممکن است ما خود را در معرض ریسک قرار دهیم و با فرصت‌های مثبت مواجه شویم. این فرصت‌های مثبت در مفاهیم مالی قابل توضیح هستند. بنابراین ریسک دارای دو بعد مثبت و منفی است. عموماً مفهوم ریسک در مالی و سرمایه‌گذاری مورد توجه است. در مقاله پیش رو قصد داریم به توضیح انواع ریسک بپردازیم.

چرا ریسک وجود دارد و انواع آن کدامند؟

از آغاز پیدایش تمدن، انسان‌ها همواره با عوامل متغیر و خطرهای زیادی مواجه بوده‌اند و احتمال خسارت همواره وجود داشته است. انسان نخستین با مخاطرات طبیعی مواجه بوده و به تدریج آموخته است که اتفاقات ناخوشایند را پیش‌بینی کند و برای مقابله با آن‌ها‌ آماده باشد. هر چه میزان رشد و پیشرفت انسان بیشتر می‌شود، در معرض تصمیم‌گیری‌ها‌ و پیچیدگی‌های بیشتری قرار می‌گیرد و در معرض ریسک‌های بیشتری قرار می‌گیرد.

به طور کلی، موقعیت‌های ریسکی که افراد با آن مواجه می‌شوند معمولا شامل دو دسته می‌شود:

ریسک واقعی یا خالص (Pure Risk)

این ریسک‌ها در واقع همان خطرات فیزیکی مثل خطر تصادف، بیماری، طلاق، بلایای طبیعی و …. هستند که عمدتا در اختیار ما نیستند و در صورت وقوع، نتیجه‌ای جز خسارت ندارند. این ریسک‌ها عموماً قابلیت بیمه شدن دارند و همیشه موجب زیان می‌شوند.

ریسک سوداگرانه یا پویا

این نوع ریسک‌ها معمولا در شرایط اقتصادی قابل اندازه‌گیری هستند و نتیجه احتمالی آن‌ها می‌تواند سود یا زیان باشد. انواع سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی، بازی‌های مبتنی بر شرط‌بندی، از جمله چنین ریسک‌هایی هستند.

ریسک‌های نوع اول کاملا زیان ده هستند و با بیمه کردن می‌توان خسارات ناشی از آن را کاهش داد. اما ریسک‌های نوع دوم می‌توانند به نتایج مثبت و سود ده ختم شوند. در ادامه به تقسیم بندی ریسک‌های پویا که در سرمایه‌گذاری با آن مواجه هستیم، می‌پردازیم. بهتر است ابتدا “مفهوم ریسک” در سرمایه‌گذاری را تعریف کنیم، در مفهوم مالی به احتمال اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک گفته می‌شود. این انحراف بازده می‌تواند مثبت یا منفی باشد، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایه‌گذاری بیشتر باشد، در اصطلاح گفته می‌شود که ریسک سرمایه‌گذاری بیشتر خواهد بود.

طبقه بندی افراد از نظر پذیرش انواع ریسک

سرمایه‌گذاران را از منظر پذیرش ریسک می‌توان به سه دسته تقسیم‌ نمود:

افراد ریسک‌گریز:

این افراد رویکرد محافظه‌کارانه دارند. این شخص ترجیح می‌دهد، بازده مطمئنی داشته باشد و احتمال موفقیت وی بالا باشد.

افراد ریسک‌پذیر:

این افراد رویکرد جسورانه دارند شخص ریسک بالا را به منظور دریافت سود بالاتر می‌پذیرد.

افراد خنثی نسبت به ریسک:

سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آن‌ها‌ را ریسک خنثی می‌نامند. این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی‌ آن می‌دانند.

ریسک‌پذیری و ریسک گریزی به معنای به استقبال ریسک رفتن و از ریسک فراری بودن نیست. بلکه نشان می‌دهد، افراد ریسک گریز در ازای پذیرش یک واحد ریسک بیشتر، بازدهی بیشتری نسبت به یک واحد ریسک‌پذیرفته شده قبلی انتظار دارند. همچنین افراد ریسک‌پذیر در ازای پذیرش یک واحد ریسک بیشتر، بازدهی کمتری نسبت به یک واحد ریسک‌پذیرفته شده قبلی توقع دارند. این اصل که کسب بازده بالاتر تنها با پذیرش ریسک بیشتر امکان پذیر است بیانگر این حقیقت است که نمی‌توان ریسک نکرد و بازده به دست آورد و در مقابل نیز اگر سرمایه‌گذاری ریسک بالاتری بپذیرد به طور طبیعی باید انتظار بازده بالاتری داشته باشد. در واقع شما با پذیرش ریسک بیشتر پاداش دریافت می‌کنید که به آن صرف ریسک می‌گویند. صرف ریسک در سرمایه‌گذاری‌هایی که ریسک بالاتری دارند، بیشتر است. [۱]

معیارهای سنجش انواع ریسک سرمایه گذاری

برای اندازه‌گیری ریسک سرمایه‌گذاری معیارهای متفاوتی وجود دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها ‌انحراف معیار بازده تاریخی یا میانگین یک سرمایه‌گذاری است. بالا بودن انحراف معیار محاسبه شده نشان‌دهنده بالا بودن ریسک سرمایه‌گذاری می‌باشد. شرکت‌‌های بسیاری زمان و منابع مالی خود را صرف شناسایی ریسک‌های متفاوتی که در معرض آن هستند قرار داده تا بتوانند ریسک خود را ارزیابی و مدیریت کنند. عموماً ریسک‌های سرمایه‌گذاری، به دو نوع اساسی تقسیم می‌شود: [۲]

ریسک سیستماتیک

این نوع ریسک، مربوط به شرایط سیاسی و اقتصادی کلان جامعه است که قابل حذف نیست. ریسک سیتماتیک بر کل بازار اثر می‌گذارد و محدود به صنعت خاص نیست. https://www.investopedia.com/terms/s/systematicrisk.asp

ریسک غیرسیستماتیک

برخلاف ریسک سیستماتیک، این نوع ریسک قابل کنترل و کاهش است. ما می‌توانیم شرکتی را که در اثر تصمیم‌گیری‌های نادرست یا شرایط بحرانی با افت قیمتی مواجه شده را خریداری نکنیم و از این ریسک جلوگیری کنیم. به جز دو مورد فوق، انواع دیگری نیز از ریسک وجود دارد که برخی زیرمجموعه همین دو نوع ریسک هستند. [۳]

ریسک نرخ سود (Interest rate risk)

اگر چند گزینه برای سرمایه‌گذاری داشته باشیم، این نوع ریسک مطرح می‌شود. به عنوان مثال سرمایه‌گذاری در سهام یا اوراق مشارکت. تفاوت نرخ سود این دو سرمایه‌گذاری می‌تواند ما را به یکی از دو گزینه که ریسک کمتری برای ما دارد، سوق دهد. مثلاً اگر خرید سهام ۲۰ درصد سود و خرید اوراق سود ثابت ۱۵ درصدی داشته باشد و بانک سود اوراق را تا سطح ۲۰ درصد افزایش دهد در این صورت به صرفه است که با ریسک کمتری اوراق خریداری کنیم نه سهام. این نوع ریسک معمولا روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی بیشتر اثر می‌گذارد.

ریسک تورم (Inflation risk)

رشد نرخ تورم باعث می‌شود بر بازدهی سرمایه‌گذاری موثر است؛ زیرا بازدهی خالص از اختلاف بازدهی ناخالص و نرخ تورم حاصل می‌شود. به طور مثال اگر انتظار بازدهی ۵۰ درصدی داشته باشیم و نرخ تورم سالانه ۱۵ درصد داشته، در نهایت ۳۵ درصد بازدهی خواهیم داشت. هرچه نرخ تورم افزایش یابد از میزان بازدهی ما در این حالت کاسته می‌شود. پس باید سرمایه‌گذاری انتخاب کنیم که بازدهی بیشتری داشته و در نهایت پس از کسر تورم، رضایت ما را فراهم کند. به این نوع ریسک که در اثر افزایش نرخ تورم به فرد تحمیل می‌شود، ریسک تورم می‌گویند.

ریسک مالی (Financial risk)

شرکت‌ها در صورت‌های مالی خود بخشی تحت عنوان، تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وام‌های دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه و گسترش و افزایش سوددهی کاهش می‌یابد. به این نوع ریسک، ریسک مالی گفته می‌شود. بسیاری از سرمایه‌گذاران با لحاظ این نکته سهام شرکت‌ها را خریداری می‌کنند و از شرکت‌هایی که تعهدات مالی زیادی دارند به دلیل ریسک مالی فاصله گرفته و به سراغ گزینه‌های کم ریسک تر می‌روند.

ریسک نقدشوندگی (liquidity risk)

دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالا دارد. اگر دارایی به راحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با ریسک نقدشوندگی مواجه است. در مورد سهام نیز این ریسک وجود دارد. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، کسی سهام را نمی‌خرد. در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. هرچه سرعت خرید و فروش سهمی بیشتر باشد و معاملات آن را روان‌تر باشد این ریسک در آن کم رنگ‌تر است.

ریسک نرخ ارز (currency risk)

در مورد شرکت‌های واردات محور، ریسک نرخ ارز بسیار با اهمیت است. اگر شرکت مورد نظر شما، عمده مواد اولیه خود را وارد می‌کند، با رشد نرخ ارز، درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل می‌شود. با رشد هزینه‌ها، سود دهی شرکت کاسته شده و نتیجه نهایی، عدم رغبت سرمایه‌گذاران به خرید شرکت مذکور است. البته این ریسک، نوعی ریسک غیر سیتماتیک محسوب می‌شود که توسط شرکت‌ها قابل کنترل نیست.

ریسک تجاری

در ریسک تجاری به این موضوع توجه می‌شود که آیا شرکت قادر به فروش محصولات و تامین هزینه‌های عملیاتی خود است یا خیر؟ به عبارتی، ریسک تجاری کلیه هزینه‌های یک کسب و کار برای عملیاتی ماندن را در نظر می‌گیرد. این هزینه‌ها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینه‌های اداری می‌شود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که می‌فروشد، می‌باشد.

ریسک اعتباری یا ریسک نکول

ریسک اعتباری یا نکول، ریسک عدم بازپرداخت سود یا اصل بدهی قلمداد می‌شود. این نوع ریسک برای سرمایه‌گذاران اوراق قرضه، نگران کننده است. اوراق قرضه دولتی، کمترین میزان ریسک نکول و به همین ترتیب کمترین بازده را دارند. از طرف دیگر اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک نکول و در نتیجه نرخ بهره بالاتر هستند.

ریسک کشور

ریسک کشور، به عدم توانایی یک کشور در پرداخت تعهدات مالی گفته می‌شود. در صورت بروز چنین ریسکی، به عملکرد سایر بخش‌های مالی کشور نیز صدمه وارد می‌شود. آسیب سایر کشورهای در ارتباط با آن نیز محتمل است. این ریسک در غالب کشورهای در حال توسعه که کسری بودجه شدید دارند، رخ می‌دهد.

ریسک سیاسی

ریسک سیاسی زیرمجموعه ریسک سیستماتیک است. در این حالت، بی‌ثباتی سیاسی، جنگ، کنترل‌های نظامی، تغییر قوانین دولتی، روی تصمیم‌های سرمایه‌گذاری اثر می‌گذارد. این نوع ریسک با عنوان ریسک ژئوپلیتیک نیز شناخته می‌شود. نکته‌ای که در مورد این ریسک وجود دارد، آن است که هر چه افق زمانی سرمایه‌گذاری طولانی‌تر شود، این ریسک بیشتر می‌شود. [۴]

ریسک به ریوارد در تریدینگ ویو

ریسک به به ریوارد در تریدینگ ویو

نسبت ریسک به پاداش به شما می گوید که چقدر پاداش احتمالی را پذیرفته اید در مقابل چه مقدار ریسک احتمالی ؛ معامله گران و سرمایه گذاران حرفه ای ، معاملات خود را با دقت زیادی انتخاب می کنند. آنها به دنبال بالاترین صعود بالقوه با کمترین نزول بالقوه هستند. اگر سرمایه گذاری بتواند بازدهی مشابه با سرمایه گذاری دیگر داشته باشد ، اما با ریسک کمتر ، ممکن است معامله بهتری باشد.

در ادامه می آموزید که چگونه نسبت ریسک به پاداش خود را محاسبه کنید و معاملات حساب شده تری را تجربه کنید .

فهرست ؛

معرفی

این که آیا شما یک معامله گر روزانه هستید یا یک تجارتگر نوسانی ، چند مفهوم اساسی در مورد ریسک وجود دارد که باید آنها را درک کنید. اینها اساس درک شما از بازار را تشکیل می دهد و به شما پایه ای می دهد تا فعالیت های تجاری و تصمیمات سرمایه گذاری خود را هدایت کنید. در غیر این صورت ، نمی توانید از حساب تجاری خود محافظت کرده و آنها را رشد دهید.

ما قبلاً در مورد مدیریت ریسک ، اندازه گیری موقعیت و تعیین توقف ضرر بحث کرده ایم . با این حال ، اگر شما به طور فعال در حال معامله هستید ، چیز مهمی برای درک وجود دارد که چه مقدار نسبت به پاداش احتمالی ریسک می کنید؟ صعود بالقوه شما در مقایسه با نزولی احتمالی شما چگونه است؟ به عبارت دیگر ، نسبت خطر/پاداش شما چقدر است؟

در این مقاله ، ما نحوه محاسبه نسبت ریسک/پاداش برای معاملات خود را مورد بحث قرار می دهیم.

نسبت ریسک به پاداش چقدر است؟

نسبت ریسک/پاداش (نسبت R/R یا R) محاسبه می کند که یک معامله گر چقدر ریسک برای پاداش احتمالی دارد. به عبارت دیگر ، نشان می دهد که پاداش های بالقوه برای هر 1 دلار که در سرمایه گذاری به خطر می اندازید چقدر است.

این محاسبه بسیار ساده است. حداکثر ریسک خود را بر سود خالص هدف تقسیم می کنید. چطوری این کار را انجام میدهید؟ ابتدا ، به جایی که می خواهید وارد معماله شوید نگاه کنید. سپس ، شما تصمیم می گیرید از تا کجا سود ببرید (در صورت موفقیت آمیز بودن معامله) و کجا ضرر و زیان خود را (در صورت معامله با ضرر ) کجا قرار می دهید . اگر می خواهید ریسک خود را به درستی مدیریت کنید ، این امر بسیار مهم است. معامله گران حرفه ای قبل از ورود به معاملات اهداف سود و حد ضرر خود را تعیین می کنند.

اکنون اهداف ورود و خروج خود را دارید ، به این معنی که می توانید نسبت خطر/پاداش خود را محاسبه کنید. شما این کار را با تقسیم خطر احتمالی خود بر پاداش احتمالی انجام می دهید. هرچه این نسبت کمتر باشد ، پاداش بالقوه بیشتری برای هر “واحد” ریسک دریافت می کنید. بیایید ببینیم در عمل چگونه کار می کند.

نحوه محاسبه نسبت ریسک به پاداش

فرض کنید می خواهید یک موقعیت خرید (Long – Buy) در بیت کوین وارد کنید . شما تجزیه و تحلیل خود را انجام می دهید و تعیین می کنید که سفارش سود شما کدام نقطه از قیمت ورودی شما خواهد بود. در عین حال ، شما سوال زیر را نیز مطرح می کنید. کجا ایده تجاری شما باطل است ؟ آنجاست که باید سفارش توقف ضرر خود را تنظیم کنید. در این مورد ، شما تصمیم می گیرید که نقطه اعتبار سنجی شما از نقطه ورود شما است.

شایان ذکر است که اینها عموما نباید بر اساس درصدهای دلخواه باشند. شما باید بر اساس تجزیه و تحلیل بازارها ، هدف سود و توقف ضرر را تعیین کنید. شاخص های تجزیه و تحلیل فنی می تواند بسیار مفید باشد.

بنابراین ، هدف سود ما 15 loss و ضرر احتمالی ما 5 است. نسبت ریسک/پاداش ما چقدر است؟ 5/15 = 1: 3 = 0.33 است. به اندازه کافی ساده. این بدان معناست که برای هر واحد خطر ، ما به طور بالقوه سه برابر پاداش برنده می شویم. به عبارت دیگر ، به ازای هر دلار ریسکی که انجام می دهیم ، سه دلار را به خود اختصاص می دهیم. بنابراین اگر موقعیتی به ارزش 100 دلار داشته باشیم ، خطر از دست دادن 5 دلار برای 15 دلار سود بالقوه را داریم.

برای کاهش نسبت می توانیم ضرر استاپ خود را به ورودی خود نزدیک کنیم. با این حال ، همانطور که گفتیم ، نقاط ورود و خروج نباید بر اساس اعداد دلخواه محاسبه شود. آنها باید بر اساس تجزیه و تحلیل ما محاسبه شوند. اگر تنظیم تجارت نسبت ریسک/پاداش بالایی دارد ، احتمالاً ارزش امتحان و “بازی” اعداد را ندارد. شاید بهتر باشد پیش بروید و به دنبال راه اندازی متفاوت با نسبت ریسک/پاداش خوب باشید.

توجه داشته باشید که موقعیت هایی با اندازه های مختلف می توانند نسبت خطر/پاداش یکسانی داشته باشند. به عنوان مثال ، اگر موقعیتی به ارزش 10.000 دلار داشته باشیم ، خطر از دست دادن 500 دلار برای سود بالقوه 1500 دلاری را داریم (این نسبت هنوز 1: 3 است). این نسبت تنها در صورت تغییر موقعیت نسبی هدف و توقف ضرر تغییر می کند.

نسبت پاداش به ریسک

شایان ذکر است که بسیاری از معامله گران این محاسبه را معکوس انجام می دهند و در عوض نسبت پاداش/ریسک را محاسبه می کنند. چرا؟ خوب ، این فقط یک موضوع ترجیح است. بعضي ها فهم اين مطلب را آسان تر مي دانند. محاسبه دقیقاً برعکس فرمول نسبت خطر/پاداش است. به این ترتیب ، نسبت پاداش/ریسک ما در مثال بالا 15/5 = 3 خواهد بود. همانطور که انتظار داشتید ، نسبت پاداش/ریسک بالا بهتر از نسبت پاداش/ریسک پایین است.

ریسک به ریوار در ارز دیجیتال

ریسک به ریوار در ارز دیجیتال

مثال اندازی گیری موقعیت لانگ یا خرید با نسبت پاداش/ریسک 3.28.

ریسک به ریوارد در تریدینگ ویو
نسبت ریسک به پاداش چیست و چگونه از آن استفاده کنیم

توضیح ریسک در برابر پاداش با مثال

فرض کنید ما در باغ وحش هستیم و شرط می بندیم. اگر وارد خانه پرندگان شوید و طوطی را از دستان خود تغذیه کنید ، 1 BTC به شما می دهم. خطر بالقوه چیست؟ خوب ، از آنجا که شما کاری را انجام می دهید که نباید انجام دهید ، ممکن است توسط پلیس از شما گرفته شود. از سوی دیگر ، در صورت موفقیت ، 1 BTC دریافت می کنید.

در عین حال ، من جایگزینی را پیشنهاد می کنم. اگر به قفس ببر وارد شوید و گوشت خام را با دست خالی به ببر بدهید ، 1.1 BTC به شما می دهم. خطر بالقوه در اینجا چیست؟ مطمئناً می توانید توسط پلیس برده شوید. اما ، این احتمال وجود دارد که ببر به شما حمله کرده و خسارت مهلکی وارد کند. از سوی دیگر ، حرکت صعودی کمی بهتر از شرط بندی طوطی است ، زیرا در صورت موفقیت کمی بیت کوین بیشتر دریافت می کنید.

کدام یک معامله بهتری به نظر می رسد؟ از نظر فنی ، هر دوی آنها معاملات بدی هستند ، زیرا شما نباید چنین دزدکی حرکت کنید. با این وجود ، شما با شرط بندی ببر بسیار بیشتر ریسک می کنید و فقط پاداش بالقوه بیشتری دارید.

به طور مشابه ، بسیاری از معامله گران به دنبال راه اندازی تجارت در جایی هستند که به نظر می رسد بسیار بیشتر از آنچه از دست می دهند به دست آورند. این همان چیزی است که فرصت نامتقارن نامیده می شود (صعود بالقوه بیشتر از نزولی احتمالی است).

آنچه در اینجا ذکر اهمیت دارد میزان برد شما است. نرخ برد شما تعداد معاملات برنده شما تقسیم بر تعداد معاملات باخت شما است. به عنوان مثال ، اگر 60 درصد نرخ برنده شدن دارید ، 60 درصد از معاملات خود را (به طور متوسط) سود می کنید. بیایید ببینیم چگونه می توانید از آن در مدیریت ریسک خود استفاده کنید .

با این وجود ، برخی از معامله گران می توانند با نرخ برنده بسیار پایین سودآوری بالایی داشته باشند. چرا؟ زیرا نسبت ریسک به پاداش در تنظیمات تجاری فردی آنها برای آن مناسب است. در صورتی که فقط تنظیم را با یک نسبت ریسک به پاداش از 01:10، آنها می توانند و نه معاملات در یک ردیف از دست دادن و هنوز هم شکسته شده و حتی در یک تجارت است. در این مورد ، آنها فقط باید از هر ده معامله دو سود ببرند تا سودآور باشند. به این ترتیب محاسبه ریسک در برابر پاداش می تواند مهم و قدرتمند باشد.

مدیریت ریسک

مدیریت ریسک

مدیریت ریسک (Risk Management) فرآیند شناسایی، ارزیابی و کنترل تهدیدات موجود در سرمایه، درآمد، عملکرد و ساختار یک سازمان است. این تهدید ها یا خطرات می تواند از طیف گسترده ای از منابع، شامل عدم اطمینان مالی، مسئولیت های حقوقی، خطاهای استراتژیک مدیریت، حوادث و بلایای طبیعی نشات بگیرد.

تهدید های امنیتی فناوری اطلاعات، ریسک های داده محور و استراتژی های مدیریت ریسک برای کاهش آنها، اولویت اصلی شرکت های دیجیتال شده است. در نتیجه، یک طرح مدیریت ریسک به طور فزاینده ای شامل فرآیند های شرکت ها برای شناسایی و کنترل تهدید های دارایی های دیجیتالی آن، شامل داده های یک پارچه شرکت ها، اطلاعات شخصی قابل ردیابی مشتری (PII) و مالکیت معنوی است.

مدیریت ریسک:

هر کسب و کار و سازمانی با خطر ریسک های غیر قابل پیش بینی و مخرب روبرو است که می تواند برای شرکت خسارت بار باشد یا باعث بسته شدن دائمی آن شود. مدیریت ریسک به سازمان ها این امکان را می دهد خود را با حداقل کردن ریسک ها و هزینه های اضافی، آماده پیش آمد ها کنند.

با اجرای یک طرح مدیریت ریسک و رسیدگی به ریسک ها یا حوادث مختلف احتمالی، پیش از آن که اتفاق بیفتد، یک سازمان می تواند (به اندازه کافی) پول پس انداز کرده و (از قدرت خرید) آن ها در آینده محافظت کند.

به این علت که یک برنامه مدیریت ریسک قدرتمند، به یک موسسه اقتصادی کمک می کند تا روندی را برای مهار کردن تهدید های احتمالی ایجاد کند تا تاثیر آنها را در صورت بروز و مقابله با نتایج، به حداقل برساند.

این توانایی در درک و کنترل ریسک، سازمان ها را قادر می سازد تا در تصمیمات تجاری خود اطمینان بیشتری داشته باشند. علاوه بر این، نظارت حقوقی قوی که به طور خاص بر مدیریت ریسک تمرکز دارند می توانند به یک شرکت در رسیدن به اهدافشان کمک کنند.

مزایای مهم مدیریت ریسک عبارتند از:

  • یک محیط کار امن و مطمئن برای همه کارمندان و مشتریان ایجاد می کند.
  • ثبات عملیات تجاری را افزایش می دهد و در عین حال مسئولیت حقوقی را نیز کاهش می دهد.
  • ایجاد حافظت در برابر حوادثی که هم برای شرکت و هم برای محیط زیست مضر است.
  • از همه افراد و دارایی های درگیر در برابر هر آسیب های احتمالی محافظت می کند.
  • به ایجاد نیاز های بیمه ای سازمان، به منظور صرفه جویی در حق بیمه های غیر ضروری کمک می کند.

اهمیت ترکیب مدیریت ریسک با ایمنی بیمار نیز آشکار شده است. در بیشتر بیمارستان ها و سازمان ها، بخش های مدیریت ریسک و ایمنی بیمار از هم جدا شده اند. آنها شامل رهبری، اهداف و دامنه مختلف هستند. با این حال، برخی از بیمارستان ها تشخیص داده اند که توانایی ارائه مراقبت از بیمار با کیفیت بالا و ایمن، برای محافظت از دارایی های مالی ضروری است و در نتیجه باید با مدیریت ریسک همراه باشد.

در سال 2006، مرکز پزشکی ویرجینیا میسون در سیاتل، واشنگتن عملکرد های مدیریت ریسک آنها را در بخش ایمنی بیمارشان ادغام کرد؛ در نهایت روش های مدیریت سیستم تولید ویرجینیا میسون (VMPS) را ایجاد کرد.

تمرکز VMPS بر بهبود مستمر سیستم ایمنی بیمار از طریق افزایش شفافیت در تخفیف ریسک، افشا و گزارش دهی ریسک است. از زمان اجرای این سیستم جدید، ویرجینیا میسون کاهش چشمگیری در حق بیمه حرفه ای بیمارستان و افزایش زیادی در فرهنگ گزارش دهی را تجربه کرده است.

استراتژی ها و فرآیند های مدیریت ریسک:

همه طرح های مدیریت ریسک، گام های مشابهی را که در فرآیند کلی مدیریت ریسک، ترکیب می شوند را دنبال می کنند:

شرایطی که در ابتدای هر فرآیندی رخ می دهد را درک کنید. معیار هایی که برای ارزیابی ریسک استفاده می شود نیز باید تعیین شده و ساختار تجزیه و تحلیل مشخص شود.

شرکت ریسک های بالقوه ای را که ممکن است مخصوصا روی روند یا پروژه شرکت اثر منفی بگذارد، شناسایی و تعریف می کند.

به محض شناسایی انواع خاصی از ریسک، سپس شرکت یکی از رخداد های محتمل تر را انتخاب می کند. هدف از تجزیه و تحلیل ریسک درک بیشتر هر یک از موارد خاص ریسک و چگونگی تأثیر آن بر پروژه ها و اهداف شرکت است.

پس از تعیین چگونگی کلی (احتمال) رخداد (ریسک) همراه با نتیجه آن، ریسک عمیق تر ارزیابی می شود. سپس شرکت می تواند در مورد قابل قبول بودن ریسک و تمایل پذیرش ریسک بر اساس ریسک پذیری (اشتهای ریسک) خود، تصمیم گیری کند.

در طول این مرحله، شرکت ها، تراز بالاترین ریسک های خود را ارزیابی می کنند و با استفاده از روش های خاص کنترل ریسک، برنامه ای برای کاهش آنها توسعه می دهند. این برنامه ها شامل فرآیند های تخفیف ریسک، تاکتیک های پیشگیری از (بروز) ریسک و برنامه های احتمالی در صورت تحقق ریسک است.

بخشی از طرح تخفیف شامل پیگیری خطرات و برنامه کلی برای نظارت و ردیابی مداوم خطرات جدید و موجود است. فرآیند کلی مدیریت ریسک نیز باید متناسب با آن بررسی و به روز شود.

سهامداران داخلی و خارجی باید در هر مرحله مناسب از فرآیند مدیریت ریسک و ملاحظات و با توجه به کل پروژه، در مجامع و مشاوره ها شرکت کنند.

پیشگامان بی نهایت مطالعه مقاله نسبت های مالی را به شما عزیزان پیشنهاد می کند.

استراتژی های مدیریت ریسک

استراتژی های مدیریت ریسک

استراتژی های مدیریت ریسک:

همچنین استراتژی های مدیریت ریسک باید پاسخگوی سوالات زیر باشند:

  1. چه مشکلی پیش می آید؟ هم محل کار را به به طور کلی بازرسی کنید و هم کار فردی را.
  2. چه بازخوردی بر سازمان خواهد داشت؟ رسیدگی کنید که احتمال وقوع و بزرگی یا کوچکی تاثیر (پیشامد) چگونه خواهد بود.
  3. چه کاری می توان انجام داد؟ برای جلوگیری از خسارت چه اقداماتی می توان انجام داد؟ در صورت پیشامد خسارت، چه کاری برای جبران (خسارت) می توان کرد؟
  4. اگر اتفاقی بیفتد، سازمان چگونه به آن خواهد پرداخت؟

رویکرد های مدیریت ریسک:

پس از شناسایی ریسک های خاص شرکت و اجرای فرآیند مدیریت ریسک، چندین استراتژی مختلف وجود دارد که شرکت ها می توانند در رابطه با انواع مختلف ریسک به کار بگیرند:

پیشگیری از ریسک بالقوه:

در حالی که برطرف کردن کامل همه ریسک ها به ندرت ممکن است، یک استراتژی منحرف کردن (مسیر) ریسک، برای جلوگیری از تهدیدات فزآینده، به منظور اجتناب کردن از پیامد های خسارت بار و مخل یک پیشامد مخرب، طراحی شده است.

کاهش خطر:

گاهی اوقات شرکت ها توانایی کاهش میزان خسارت هایی را دارند که ممکن است برخی از خطرات بر فرآیند های شرکت وارد کند. این امر با تنظیم جنبه های روشنی از یک برنامه کلی پروژه یا فرآیند شرکت یا کاهش محدوده آن حاصل می شود.

به اشتراک گذاری ریسک:

گاهی، تبعات یک ریسک بین چند شریک در پروژه یا بخش های بازرگانی اشتراک گذاری یا توزیع می شود. این ریسک همچنین می تواند با شخص ثالث مانند فروشنده یا شریک تجاری اشتراک گذاری شود.

حفظ خطر:

گاهی اوقات، شرکت ها تصمیم می گیرند، با ریسکی که از نقطه نظر تجاری ارزشمند است را بپذیرند و با هر گونه خطرات احتمالی روبرو شوند. اگر سود پیش بینی شده یک پروژه بیشتر از تبعات ریسک بالقوه آن باشد، شرکت ها اغلب سطح معینی از را را می پذیرند.

محدودیت ها:

در حالی که مدیریت ریسک می تواند عملی بسیار سودمند برای سازمان ها باشد، اما باید محدودیت های آن را نیز در نظر گرفت. بسیاری از تکنیک های تجزیه و تحلیل ریسک، مانند ایجاد یک مدل یا شبیه سازی، نیاز به جمع آوری مقادیر زیادی داده دارد. این جمع آوری گسترده اطلاعات می تواند گران باشد و قابل اطمینان نیست.

علاوه بر این، چنان چه شاخص های ساده برای بازتاب شرایطی هرچه پیچیده تر استفاده شود، استفاده از داده ها برای فرآیند تصمیم گیری، می تواند نتایج پیچیده تری داشته باشد. همین طور، تصمیم گیری برای موارد کوچک، در کلیت پروژه، می تواند منجر به نتایج غیر منتظره شود.

محدودیت دیگر کمبود تخصص و زمان تجزیه و تحلیل است. برنامه های نرم افزاری رایانه ای برای شبیه سازی رویداد هایی که ممکن است تأثیر منفی روی شرکت داشته باشند، ایجاد شده است. با وجود این که این برنامه های پیچیده مقرون به صرفه هستند، برای درک دقیق نتایج تولید شده، به پرسنلی آموزش دیده با مهارت و دانش جامع نیاز دارند.

تجزیه و تحلیل داده های تاریخی برای شناسایی خطرات نیز به پرسنلی بسیار آموزش دیده نیاز دارد. ممکن است این افراد همیشه در پروژه به کار گرفته نشوند. حتی در صورت وجود، غالبا زمان کافی برای جمع آوری تمام یافته های آنها وجود ندارد، در نتیجه منجر به ناسازگاری می شود.

محدودیت های دیگر عبارتند از:

ارزیابی مبتنی بر ریسک، به جای آینده، بر گذشته تمرکز دارد. بنابراین، هر چه اوضاع یکنواخت پیش برود، وضعیت بهتر به نظر می رسد. متاسفانه، این احتمال وجود دارد که شکست عمیق تر شود.

مدل های ریسک می توانند به سازمان ها را چنین به اشتباه بیندازند که می توانند هر ریسک بالقوه را محدود و تعدیل کنند. این ممکن است باعث شود که یک سازمان احتمال بروز خطرات جدید یا غیر منتظره را نادیده بگیرد. علاوه بر این، هیچ داده تاریخی برای محصولات جدید وجود ندارد، بنابراین تجربه ای برای پایه گذاری مدل ها وجود ندارد.

دیدن و درک چشم انداز کامل از ریسک تجمعی دشوار است.

سیاست های مدیریت ریسک یک سازمان توسعه نیافته و فاقد تاریخچه برای ارزیابی دقیق است.

پیشگامان بی نهایت مطالعه مقاله امکان سنجی را به شما عزیزان پیشنهاد می کند.

استاندارد های مدیریت ریسک

استاندارد های مدیریت ریسک

استاندارد های مدیریت ریسک:

از اوایل دهه 2000، چندین صنعت و نهاد دولتی، قوانین تطبیقی نظارتی را گسترش داده اند که برنامه ها، سیاست ها و روش های مدیریت ریسک شرکت ها را موشکافی می کند. در تعداد بیشتری از صنایع، هیئت مدیره موظف به بررسی و گزارش کفایت فرآیند های مدیریت ریسک شرکت هستند. در نتیجه، تجزیه و تحلیل ریسک، ممیزی های داخلی و سایر ابزار های ارزیابی ریسک به اجزای اصلی استراتژی تجارت تبدیل شده اند.

استاندارد های مدیریت ریسک توسط چندین سازمان از جمله انستیتوی ملی استاندارد و فناوری (NIST) و سازمان بین المللی استاندارد (ISO) تهیه شده است. این استاندارد ها برای کمک به سازمان ها در شناسایی تهدیدات خاص، ارزیابی آسیب پذیری های منحصر به فرد برای تعیین ریسک آنها، شناسایی راه های کاهش این خطرات و سپس اجرای اقدامات به جهت کاهش ریسک طبق استراتژی سازمانی طراحی شده اند.

به عنوان مثال اصول ISO 31000، صرف نظر از اندازه سازمان یا بخش هدف، چارچوبی را برای بهبود روند مدیریت ریسک فراهم می کند که می تواند توسط شرکت ها مورد استفاده قرار گیرد. طبق وبسایت ایزو، ISO31000 برای “افزایش احتمال دستیابی به اهداف، بهبود شناسایی فرصت ها و تهدیدها و تخصیص موثر و استفاده منابع برای بر طرف کردن ریسک” طراحی شده است.

اگر چه ISO 31000 نمی تواند برای اهداف صدور گواهینامه استفاده شود، اما می تواند به ارائه راهنمایی برای ممیزی ریسک داخلی یا خارجی کمک کند و به سازمان ها امکان مقایسه روش های مدیریت ریسک خود را با معیارهای شناخته شده بین المللی می دهد.

نکته: ایزو توصیه می کند که مناطق هدف یا اصول زیر بخشی از روند مدیریت کلی ریسک باشد:

  • فرآیند باید برای سازمان ارزش ایجاد کند.
  • باید بخشی جدایی ناپذیر از فرآیند کلی سازمانی باشد.
  • باید در روند تصمیم گیری کلی شرکت نقش داشته باشد.
  • باید به طور واضح هرگونه عدم اطمینان را برطرف کند.
  • باید منظم و نظام مند باشد.
  • باید بر اساس بهترین داده های موجود باشد.
  • باید متناسب با پروژه باشد.
  • باید عوامل انسانی از جمله خطا های احتمالی را در نظر بگیرد.
  • باید شفاف و فراگیر باشد.
  • باید قابل تغییر باشد.
  • باید به طور مداوم کنترل و بهبود یابد.

استانداردهای ISO و موارد دیگر مانند آن در سراسر جهان برای کمک به سازمانها در اجرای نظام مند بهترین تکنیک های مدیریت ریسک تهیه شده است. هدف نهایی برای این استانداردها ایجاد ساختار ها و فرآیند های مشترک برای اجرای موثر استراتژی های مدیریت ریسک است.

معمولا این استاندارد ها توسط نهاد ریسک و پاداش جدایی ناپذیر هستند های نظارتی بین المللی یا توسط گروه های صنعتی هدف شناخته می شوند. آنها همچنین به طور منظم تکمیل و به روز می شوند تا بازتاب دهنده منابع در معرض خطر سریع کسب و کار باشند. اگر چه پیروی از این استاندارد ها معمولا داوطلبانه است، به تبع ممکن است قانون گذاران صنعت یا از طریق قرارداد های تجاری درخواست شده باشد.

مثال های مدیریت ریسک:

یک نمونه از مدیریت ریسک می تواند کسب و کار هایی باشد که خطرات مختلف مرتبط با گشایش مکان جدید را شناسایی کند. آنها می توانند با انتخاب مکان هایی با رفت وآمد زیاد و رقابت کم از مشاغل مشابه در منطقه، خطرات را تخفیف دهند.

مثال دیگر می تواند یک پارک تفریحی در فضای باز باشد که وابستگی کسب و کار آن ها به آب و هوا را تایید کند. به منظور تخفیف ریسک یک بحران بزرگ مالی در هر زمان که یک دوره بد وجود دارد، پارک ممکن است تصمیم بگیرد که به طور مداوم کم خرج کند و ذخایر نقدی ایجاد کند.

مثال دیگر می تواند یک سرمایه گذار باشد که سهام خود را در یک شرکت هیجان انگیز جدید با ارزیابی بالا خریداری می کند حتی اگر آنها می دانند سهام می تواند به طور قابل توجهی افت کند. در این شرایط، پذیرش ریسک در حالی که سرمایه گذار برخلاف تهدید خرید می کند، نشان می دهد که سهامدار احساس می کند که پاداش بزرگ تر از ریسک است.

نوشته: مارگارت روس

ترجمه: سعید بشیری راد

به منظور کسب اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله بازاریابی داده محور را به شما عزیزان پیشنهاد می نماییم.

آشنایی با مفهوم ریسک و بازده در بورس

سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه معمولاً با هدف دستیابی به سود و بازدهی بسیار خوب در آینده می‌باشد. بنابراین هر فردی پیش از سرمایه‌گذاری در این بازار باید با یک سری مفاهیم و اصطلاحات مهم در آن آشنایی داشته باشد. آگاهی از این مفاهیم به افراد کمک می‌کند تا سرمایه‌گذاری آن‌ها با ریسک کمتری همراه باشد و احتمال موفقیت آن‌ها افزایش یابد. «ریسک» و «بازده» از ارکان اصلی و عضو جدایی ناپذیر بازار سرمایه‌گذاری به حساب می‌آیند که هر سرمایه‌گذاری باید با آن‌ها آشنایی کامل داشته باشد. در دنیای مالی و سرمایه‌گذاری، این دو مفهوم مخالف یکدیگر هستند. اما یک سرمایه‌گذاری مطمئن و پرسود، همواره بر اساس ارتباطی که بین ریسک و بازده وجود دارد، انجام می‌شود و نمی‌توان آن‌ها را جدا از هم در نظر گرفت. در این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ به بررسی مفهوم ریسک و بازده در بورس و نقش آن در سرمایه‌گذاری می‌پردازیم.

ریسک و بازده در بورس : تعریف ریسک

ریسک و بازده در بورس : تعریف ریسک

تعریف ریسک و بازده آن در بازار بورس چیست

در رابطه با مبحث ریسک و بازده در بورس در توضیح ریسک باید بگوییم که ریسک (RISK)، تفاوت بین پیش‌بینی و واقعیت است. همه‌ی افراد هنگام سرمایه‌گذاری، از بازدهی سرمایه‌ی خود پیش‌بینی و انتظاری دارند؛ در واقع آن‌ها وقتی سهمی را می‌خرند، انتظار دارند که به میزان مشخصی سود دریافت کنند. حال اگر این انتظار محقق شود، طبیعتاً ریسک سرمایه‌گذاری به حداقل می‌رسد و حتی گاهی اوقات می‌توان ریسک را به صفر رساند. اما اگر این پیش‌بینی درست از آب در نیاید، ریسکی برای سرمایه‌گذاری وجود خواهد داشت که باید به آن توجه نمود. البته در کنار این موارد، شخصیت افراد و میزان ریسک‌پذیری سرمایه‌گذارن و سهام‌داران هم در تحقق ریسک، اهمیت بسیاری دارد. باید دید که فرد تا چه حدی آماده است که ریسک را بپذیرد. بنابراین می‌توان گفت که بین ریسک‌پذیری و روحیه‌ی افراد رابطه‌ی مستقیم وجود دارد.

برخی افراد ریسک‌پذیر هستند و بعد از آن‌که سرمایه‌ی خود را در بازار فعال می‌کنند و سهم می‌خرند، به ریسک تن می‌دهند و ترسی از این موضوع ندارند. اما افرادی هم هستند که ریسک‌گریز می‌باشند و ترجیح می‌دهند که به روش سرمایه‌گذاری غیرمستقیم وارد بازار بورس شوند. چرا که در این روش، مدیریت دارایی توسط کارشناسان مسلط به علوم تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی انجام می‌شود. بنابراین ریسک معاملات به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت. برای بررسی ریسک و بازده در بورس می‌توانید ریسک سرمایه‌گذاری را با توجه به فرمول زیر محاسبه نمایید:

بازده واقعی – بازده پیش‌بینی شده = ریسک

انواع ریسک در سرمایه‌گذاری

برای آشنایی با مفهوم ریسک و بازده باید انواع ریسک را بشناسید. از یک منظر می‌توان ریسک را به دو بخش تقسیم کرد.

۱. ریسک سیستماتیک (قابل اجتناب): ریسک سیستماتیک یا همان ریسک قابل اجتناب به عوامل درونی شرکت بستگی دارد. این ریسک، تغییرپذیری در بازده‌ی کل اوراق بهادار را مستقیماً ناشی از تغییرات بازار یا اقتصاد می‌داند. از آنجایی‌ که ریسک‌های سیستماتیک، غیر قابل کنترل هستند، کاهش‌پذیر هم نخواهند بود. ریسک تورم،ریسک نرخ بهره، ریسک بازار و گاهی هم ریسک سیاسی، از جمله منابعی هستند که این ریسک را شارژ می‌کنند.

۲. ریسک غیر سیستماتیک (غیر قابل اجتناب): در مقابل ریسک‌های غیرسیستماتیک قرار دارند که به عوامل بیرونی شرکت بستگی دارند و قابل کنترل و کاهش‌پذیر هستند. هنگام بررسی ریسک و بازده در بورس باید بدانید که ریسک‌های غیرسیستماتیک، قیمتی از تغییرپذیری را در برمی‌گیرند که در بازده‌ی اوراق بهادار باشد و به تغییرپذیری کلی بازار یا اقتصاد بستگی ندارد. بنابراین از طریق استراتژی‌هایی مثل تنوع‌سازی می‌توان این ریسک را کاهش داده و حتی به صفر رساند. ریسک مالی،ریسک تجاری و ریسک نقدینگی، از مهم‌ترین منابعی هستند که این ریسک را شارژ می‌کنند.

برای محاسبه‌ی ریسک کل، از فرمول زیر می‌توان استفاده کرد:

ریسک سیستماتیک+ریسک غیر سیستماتیک=ریسک کل

ریسک و بازده در بورس : منابع ریسک در سرمایه‌گذاری

ریسک و بازده در بورس : منابع ریسک در سرمایه‌گذاری

منابع ریسک در سرمایه‌گذاری بورس به چه معناست

در بحث ریسک و بازده عوامل متعددی موجب به وجود آمدن ریسک در بورس می‌شوند که انواع مختلف از ریسک را به وجود آورده‌اند. در واقع اگر از این منظر به ریسک‌ها نگاه کنیم، انواع دیگری از ریسک را به قرار زیر خواهیم داشت:

۱. ریسک نرخ تورم: در اثر افزایش نرخ تورم یعنی کاهش قدرت خرید مردم به وجود می‌آید.

۲. ریسک تجاری: ناشی از انجام تجارت‌های مختلف در یک صنعت خاص است که تغییر در قیمت را موجب خواهد شد.

۳. ریسک نرخ ارز: ناشی از تغییرات در بازده‌ی اوراق بهادار است که در نتیجه‌ی نوسانات ارزهای خارجی می‌تواند ایجاد شود.

۴. ریسک مالی: ریسک ناشی از بکارگیری بدهی در شرکت است. هرچقدر بدهی در شرکت بیشتر باشد، ریسک مالی آن بیش‌تر است.

۵. ریسک نقدشوندگی: در بحث ریسک و بازده در بورس این ریسک در نتیجه‌ی عدم احتمال تبدیل شدن به پول نقد در یک دارایی به وجود می‌آید.

۶. ریسک سیاسی: ریسک سیاسی یا ریسک کشور به ثبات یک کشور از لحاظ سیاسی و اقتصادی مربوط می‌باشد. این ریسک در کشورهایی که از نظر سیاسی اقتصادی دارای ثبات بالاتری هستند، کمتر می‌باشد.

۷. ریسک نرخ سود: در اثر تغییرات و نوساناتی که در سود بانکی پیش می‌آید و باعث افزایش یا کاهش ریسک و پاداش جدایی ناپذیر هستند ارزش اوراق مشارکت می‌شود، به وجود می‌آید. (ریسکی است که سرمایه‌گذاران هنگام خرید اوراق قرضه، آن را می‌پذیرند).

در زمان بررسی ریسک و بازده در بورس لازم است تا به این نکته‌ توجه داشته باشید که تمام ریسک‌های نام برده شده در این بخش را از طریق اطلاعاتی که در بورس به صورت شفاف ارائه می‌شود و در اختیار همگان قرار می‌گیرد، شناسایی نمایید. یعنی باید با تحقیق راجع به یک سری اطلاعات خاص، این ریسک‌ها را در سهم موردنظر شناسایی کرد.

ریسک و بازده در بورس : تعریف بازده

موضوع مهم دیگری که در بحث ریسک و بازده وجود دارد، بازده می‌باشد. هرچقدر که میزان ریسک بالاتر باشد و حتی محقق شود، طبیعتاً بازدهی یا سود بیش‌تری نصیب سهام‌دار خواهد شد. این افزایش بازدهی در نتیجه‌ی بالا رفتن ریسک، پاداش ریسک تعریف می‌شود. به همین جهت افرادی که ریسک‌پذیری خوبی دارند، پاداش خوبی را در قالب سود بیش‌تر برای ریسک‌ خود دریافت خواهند کرد. بازدهی ممکن است «بازده مورد انتظار» یا «بازده واقعی» باشد. بازده‌ مورد انتظار (Expected Return)، بازدهی است که سرمایه‌گذار انتظار دارد و پیش بینی می‌کند که آن را در سرمایه‌گذاری به دست آورد. اما بازده واقعی (Realized Return)، مقدار حقیقی و عملی بازده‌ای است که سرمایه‌گذار از سرمایه‌گذاری خود در پایان زمان سرمایه‌گذاری کسب خواهد کرد.

رابطه بین ریسک و بازده در بورس

رابطه بین ریسک و بازده در بورس

چه رابطه ای بین ریسک و بازده در بازار بورس وجود دارد؟

با توجه به موارد گفته شده، حتما به رابطه‌ی مستقیم ریسک و بازده در بورس پی برده‌اید. با این حساب سرمایه‌گذارانی که به دنبال بازدهی ریسک و پاداش جدایی ناپذیر هستند بالا هستند، باید ریسک بیش‌تری را بپذیرند. عکس این موضوع نیز صادق است؛ یعنی سرمایه‌گذارانی که توانایی پذیرش ریسک بالا را ندارند، نباید انتظار بازدهی و سود بالا را نیز داشته باشند. بنابراین می‌توان گفت که تمام تصمیمات سرمایه‌گذاران بر مبنای رابطه‌ی بین این دو مفهوم شکل می‌گیرد. به بیان دیگر، افراد پیش از سرمایه‌گذاری باید میزان ریسک‌پذیری خود را بسنجند و سپس بر اساس آن اقدام به سرمایه‌گذاری نمایند. سرمایه‌گذارانی که ریسک‌پذیری بالایی دارند، می‌توانند وارد بازار بورس شده، سهام بخرند و معامله کنند. اما ورود به بازار بورس به آن دسته از افرادی که تحمل پذیرش ریسک در آن‌ها پایین است، توصیه نمی‌شود. در عوض این افراد می‌توانند وارد بازارهای مالی بدون ریسک (خرید اوراق مشارکت)، که درصد سود آن‌ها تضمینی است، شوند.

سخن آخر

در این مقاله از سایت آموزش چراغ به بررسی مفهوم ریسک و بازده در بورس و نقش آن در سرمایه‌گذاری پرداختیم. ریسک و بازده از جمله موارد بسیار مهمی هستند که پیش از خرید سهام باید به آن‌ها توجه داشته باشید. به خاطر داشته باشید که در صورت افزودن نمادهای با ریسک بالا به پرتفوی خود، امکان بازدهی سبد شما افزایش می‌یابد. البته از طرفی امکان زیان‌ده بودن هم بالا خواهد رفت. پس باید سبدی را تشکیل دهید که ریسک و بازدهی معقولی داشته باشد. یک روش دیگر برای سرمایه‌گذاری کم‌ریسک استفاده از صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک و یا افزودن سبدی متنوع از سهام مختلف با ریسک کم است. برای آشنایی بیش‌تر با خرید سهام خوب می‌توانید از دوره های آموزش بورس استفاده نمایید. چراغ ، به‌عنوان ریسک و پاداش جدایی ناپذیر هستند پلتفرم آموزش و کاریابی در تلاش است تا با ارائه‌ی مهم‌ترین نکات بورسی به شما برای سرمایه‌گذاری در این بازار کمک نماید.

مدیریت ریسک (Risk Management) در سرمایه‌گذاری و روش‌های آن

مدیریت ریسک

در کسب درآمد از سرمایه، باید دیدی فراتر از جبران بی‌ارزش شدن پول به میزان نرخ تورم و کسب سود و سود مرکب داشته باشیم. این را هم باید بگوییم که در سرمایه‌گذاری اصولی لازم است تا در تمام جوانب، ریسک‌هایی که ممکن است سرمایه را تهدید کند، مورد بررسی و کنترل قرار دهیم. در این فرایند می‌توانیم از طریق استراتژی‌های درست مدیریت سرمایه، هم ریسک تورم را در طولانی‌مدت و هم ریسک‌های سیستماتیک بازار و غیرسیستماتیک را در کوتاه‌مدت، تحت‌نظر داشته باشیم و با مدیریت آنها، از میزان ضرر بکاهیم و به میزان سود بیفزاییم.
همان‌طور که می‌دانیم از قواعد کلی ریسک و پاداش این دو قاعده است:

ریسک بیشتر = بازده بیشتر
ریسک صفر = سود واقعی نزدیک به صفر

درهرصورت ریسک در سرمایه‌گذاری تقریباً غیرقابل‌اجتناب است. حتی در صورت نداشتن هیچ سرمایه‌گذاری‌ای باز هم شامل ریسک خواهیم بود: ریسک بی‌ارزش شدن پول در درازمدت؛ پس هیچ‌کس از مدیریت ریسک، برای ایجاد سود و به‌حداقل‌رساندن ریسک بی‌نیاز نیست.

مدیریت ریسک در سرمایه‌گذاری

تعریف مدیریت ریسک

در دنیای مالی، برای شناسایی، تجزیه‌وتحلیل، پذیرش یا کاهش آثار بخش مورد تردید (ریسکی) تصمیمات سرمایه‌گذاری نیاز به مهارتی به نام مدیریت ریسک وجود دارد. اساساً، مدیریت ریسک زمانی اتفاق می‌افتد که یک سرمایه‌گذار یا مدیر صندوق، پتانسیل زیان‌های یک سرمایه‌گذاری را تجزیه‌وتحلیل کرده، تلاش می‌کند باتوجه‌به اهداف سرمایه‌گذاری و میزان تحمل ریسک (risk tolerance) برای فرد/صندوق، اقدام (یا عدم اقدام) مناسب را انجام دهد. بهتر است ابتدا بدانیم چه ریسک‌هایی سرمایه را تهدید می‌کند.

اگر با خود مفهوم ریسک به درستی آشنایی ندارید. پیشنهاد می‌کنیم قبل از مطالعه‌ی ادامه‌ی این مقاله، نگاهی به مفهوم ریسک در سرمایه‌گذاری داشته باشید.

دسته‌بندی ریسک‌ها برای مدیریت ریسک

مدیریت ریسک شامل دو دسته‌ی کلی ریسک‌های سیستماتیک و ریسک‌های غیرسیستماتیک می‌شود. هر سرمایه‌گذاری‌ای تحت‌تأثیر هر دو نوع ریسک خواهد بود. اگرچه ترکیب ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک، از سهمی به سهمی دیگر و از بازاری به بازار دیگر متفاوت می‌شود.
آنچه قابل پیشگیری است ریسک غیرسیستماتیک است که برای کنترل آن می‌توان از تحلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی و تنوع‌بخشی در پورتفو کمک گرفت. اما ریسک سیستماتیک، غیرقابل‌کنترل است ولی با پیگیری اخبار و اتفاقات روز و مطالعه‌ی پیشینه‌ی تاریخی بازارها و اقتصاد جهان، تا حدی قابل‌پیش‌بینی و بهره‌برداری از موقعیت‌های پیش‌آمده است. حال تعریف مختصری از این دو نوع ریسک خواهیم داشت.

ریسک سیستماتیک و مدیریت آن

ریسک سیستماتیک با کل سیستم (بازار) مرتبط است. این ریسک هر سهم و بازاری را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و غیرقابل‌کنترل است. به‌عنوان‌مثال، تحولات کلان اقتصادی و سیاسی در سطح یک کشور یا در سطح بین‌المللی، یک ریسک سیستماتیک است که می‌تواند بر کل بخش‌های مالی مانند اوراق قرضه، سهام و بازارهای ارز تأثیر بگذارد. بدین ترتیب همه‌ی بازارها و اوراق بهادار در این بخش‌ها تحت‌تأثیر نامطلوب یا مطلوب آن قرار خواهند گرفت. مانند آثار همه‌گیری کرونا که در سراسر جهان تبعات مثبت و منفی گسترده‌ای داشت. همان‌طور که گفتیم این نوع ریسک، ازقبل قابل‌مطالعه، پیش‌بینی و کنترل توسط سرمایه‌گذار نیست. اما این ریسک را می‌توان با شناسایی به‌موقع به فرصتی برای کسب سود یا پیشگیری از ضرر تبدیل کرد.

ریسک غیرسیستماتیک و مدیریت آن

دسته‌ی دوم ریسک‌ها، ریسک‌های غیرسیستماتیک‌ هستند که به طور خاص با یک شرکت یا بخش مرتبط‌‌اند. همچنین به‌عنوان “ریسک قابل توزیع” شناخته می‌شود. یعنی می‌توان آن را از طریق تنوع بخشیدن به پورتفوی سرمایه‌گذاری، کاهش داد. توزیع ریسک به این معناست که می‌توان سرمایه را بین دارایی‌ها و سهم‌های گوناگون توزیع نمود. به‌اصطلاح با نچیدن همه‌ی تخم‌مرغ‌ها در یک سبد، از ضرر بزرگ و ورشکستگی جلوگیری نمود. همچنین از سود برخی زمینه‌ها می‌توان ضرر زمینه‌های دیگر سرمایه‌گذاری را پوشش داد.

ریسک غیرسیستماتیک مربوط به کل سیستم نیست. فقط ذاتی یک سهام یا صنعت خاص است و برای هر شرکت، سهم یا بازاری، متفاوت است. مثلاً اگر سرمایه‌گذار سهام نفتی خریداری کند. تمام ریسک‌های مرتبط با صنعت نفت و خود آن شرکت را بر عهده می‌گیرد. برای مدیریت ریسک سرمایه در برابر ریسک غیرسیستماتیک، سرمایه‌گذار ممکن است بخشی از سرمایه‌ی خود را به خرید سهام از شرکتی دیگر یا صنعتی غیر‌مرتبط اختصاص دهد تا در صورت کاهش سود صنعت یا شرکت اول، ضرر خود را از صنعت یا سهم دیگر جبران نماید.

چرا مدیریت ریسک مهم است؟

مدیریت ریسک روند مثبت و منفی احتمالیِ محل سرمایه‌گذاری را ارزیابی می‌کند. به‌جای تمرکز صرف بر بازده پیش‌بینی‌شده، ازدست‌دادن بالقوه‌ی سرمایه را نیز در نظر می‌گیرد و سرمایه‌گذار را از نتایج نامطلوبی که ممکن است با هر سرمایه‌گذاری‌ای رخ دهد و حتی میزان عددی این ریسک، آگاه می‌سازد.

عواقب سوءمدیریت ریسک

مدیریت ناکافی ریسک می‌تواند عواقب شدیدی برای شرکت‌ها، افراد، اقتصاد کل یک کشور یا حتی جهان در پی داشته باشد. به‌عنوان‌مثال، اعطای وام‌های پرریسک و مشکوک‌الوصول به افراد یا مؤسساتی که اعتبار کافی نداشتند، موجب فروپاشی پروژه‌ی وام‌های مسکن در سال 2007 و به‌تبع آن جرقه‌ی اولیه‌ی آغاز رکود بزرگ امریکا (Great Recession) گردید. این فاجعه بر اثر تصمیمات نادرست در مدیریت ریسک سرمایه در سطح کلان رخ داد. هنگامی‌که مؤسسات سرمایه‌گذاری این وام‌های مسکن را خریداری و طراحی مجدد نموده، دوباره به افراد با اعتبار ضعیف فروختند. درواقع تخمین نادرست ریسک وام‌دهی به افرادی که توان و اعتبار لازم برای بازپرداخت اقساط وام خود را نداشتند منجر به شکست کلی پروژه و خسارات فراوان به اقتصاد امریکا در سطح ملی گردید.

روش‌های اندازه‌گیری ریسک در مدیریت ریسک

به بیان تخصصی‌تر مدیریت ریسک، تجزیه‌وتحلیل بازده یک سرمایه‌گذاری در مقایسه با ریسک آن است با این انتظار که درجه بیشتری از ریسک با بازده مورد انتظار بالاتر جبران شود. ریسک یا همان “احتمال ضرر” را می‌توان با استفاده از روش‌های آماری اندازه‌گیری نمود. روش‌هایی که ریسک و نوسان سرمایه‌گذاری را پیش‌بینی نموده، سود مورد انتظار را تخمین می‌زنند. از تکنیک‌های رایج مدیریت ریسک انحراف استاندارد، نسبت شارپ و بتا است. در ادامه به توضیح این روش‌های آماری خواهیم پرداخت.

ابزار تشخیص ریسک از روش “انحراف از معیار” در مدیریت ریسک

انحراف معیار، پراکندگی داده‌ها را از مقدار مورد انتظار (استاندارد) آن اندازه‌گیری می‌کند که گاه به‌صورت مطلق یا در مقایسه با آماری در دسترس همچون شاخص بازار قابل محاسبه است. انحراف از استاندارد یک سرمایه‌گذاری، معمولاً با اندازه‌گیری نوسانات بازده آن سرمایه‌گذاری، در مقایسه با میانگین نرخ بازده سالانه‌ی سرمایه‌گذاری‌های مشابه، بعلاوه‌ی نرخ تورم تا پایان زمان سرمایه‌گذاری استفاده می‌شود. این نشان می‌دهد که بازده فعلی چه مقدار از بازده عادی تاریخی مورد انتظار خود انحراف دارد.

به‌عنوان‌مثال، سهامی که دارای انحراف معیار بالایی است. نوسانات بیشتری را تجربه می‌کند، بنابراین ریسک‌پذیرتر محسوب می‌شود. این روش به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند ریسک را به‌صورت عددی ارزیابی کنند، یعنی بدانند میزان انحراف از معیار بازده این سرمایه‌گذاری می‌تواند در چه بازه‌ای نوسان داشته باشد و احتمال این نوسانات چند درصد است. حال اگر افراد/صندوق‌ها از نظر مالی، روانی یا اهداف تعیین‌شده توان تحمل این میزان ریسک را دارند، اقدام به سرمایه‌گذاری می‌کنند یا از آن عبور می‌کنند.

روش آماری تشخیص انحراف از معیار یا همان انحراف از استاندارد میانگین بازده سرمایه‌گذاری، برای ارزیابی پراکندگی نتایج تاریخی بسیار مفید است.

ابزار تشخیص ریسک توسط روش “ارزش در معرض خطر” در مدیریت ریسک

از دیگر انواع روش‌های اندازه‌گیری و تخمین ریسک می‌توان به روش “ارزش در معرض خطر” (Value at Risk) اشاره نمود. آنچه اغلب سرمایه‌گذاران واقعاً می‌خواهند بدانند این نیست که یک دارایی چقدر از نتیجه‌ی مورد انتظارشان انحراف دارد، بلکه این است که اوضاع تا چه حد می‌تواند بد شود. روش آماری “ارزش در معرض خطر” (VAR) تلاش می‌کند میزان زیان سرمایه‌گذاری را با سطح اطمینان معینی در یک دوره معین، به‌صورت کمّی تخمین بزند. به‌عنوان‌مثال، این عبارت نمونه‌ای از تعیین “ارزش در معرض خطر” است: “با سطح اطمینان 95٪، بیشترین ضرری که در این سرمایه‌گذاری 1000 دلاری در یک افق زمانی دو‌ساله خواهید داشت، 200 دلار است.”

روش بتا (Beta) و مدیریت ریسک منفعل در مدیریت ریسک

یکی دیگر از روش‌های تخمین ریسک که به سمت فرضیات مالی رفتاری گرایش دارد. روش بتا است که روشی کاهشی است. بتا نوسانات یا ریسک سیستماتیک یک دارایی، سهام یا پرتفو را در مقایسه با نوسانات کل بازار اندازه‌گیری می‌کند. بتا در مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای (CAPM) استفاده می‌شود که رابطه بین ریسک سیستماتیک و بازده مورد انتظار برای دارایی‌ها یا سهام را توصیف می‌کند. بدین ترتیب که هر دوره‌ای که طی آن بازده دارایی نسبت به دوره‌ی قبل افت داشته باشد. یک درجه منفی (کاهش) دریافت می‌کند. کاهش سرمایه یک اصطلاح سرمایه‌گذاری است که به کاهش ارزش یک سرمایه‌گذاری یا یک سبد سرمایه‌گذاری از بالاترین ارزش آن تا پایین‌ترین سطح تجربه‌شده‌ی آن اشاره دارد. این داده‌ها عامل مهمی در تعیین ریسک برای سرمایه‌گذاران است که در سال‌های اخیر اهمیت بیشتری نیز در مدیریت دارایی پیدا کرده است.

در اندازه‌گیری افت ارزش (drawdown)، لازم است به سه مورد توجه کنیم:
میزان بزرگی هر دوره‌ی منفی (چقدر بد است؟)
مدت‌زمان هر دوره‌ی منفی (چه مدت طول می‌کشد؟)
فرکانس رخ‌دادن دوره‌ی منفی (هرچند وقت یکبار تکرار می‌شود؟)

مثالی از مدیریت ریسک

به‌عنوان‌مثال، یک سرمایه‌گذار امریکایی می‌خواهد بداند صندوق سرمایه‌گذاری مشترکی که قصد سرمایه‌گذاری در آن را دارد، آیا می‌تواند به بازده شاخص کل S&P 500 (بورس سهام 500 شرکت برتر سامی عام امریکایی) برسد یا خیر و اینکه ریسک این سرمایه‌گذاری نسبتاً چقدر است. یکی از معیارهای این برآورد، روش اندازه‌گیری بتا (معروف به “ریسک بازار”) است که بر اساس ویژگی آماری کوواریانس محاسبه می‌شود: بتای بیشتر از 1 نشان‌دهنده ریسک بیشتر از بازار و بالعکس است.

بتا به ما کمک می‌کند مفاهیم ریسک غیرفعال و فعال (passive and active risk) را درک کنیم. نمودار زیر یک سری از بازده‌ها را در بازه‌های زمانی مختلف نشان می‌دهد (هر نقطه‌ی داده با برچسب “+” مشخص شده) که بازده یک پرتفوی خاص R(p) را در مقابل بازده کل بازار R(m) مورد مقایسه قرار داده است. ازآنجاکه بازد‌ه به‌صورت نقدی (در قالب دارایی‌های جاری) تعدیل می‌شوند، نقطه‌ای که در آن محور x و y تلاقی می‌کنند، بازده معادل نقدی (cash-equivalent return) است.

رسم خطی از بهترین تناسب از طریق نقاط داده به ما امکان می‌دهد ریسک غیرفعال (بتا) و ریسک فعال (آلفا) را به‌صورت کمی درآوریم. گرادیان (شیب) خط، بتای آن است. به‌عنوان‌مثال، گرادیان 1.0 نشان می‌دهد که به‌ازای هر واحد افزایش بازده بازار، بازده پرتفوی نیز یک واحد افزایش می‌یابد. مدیر مالی‌ای که از استراتژی مدیریت منفعل استفاده می‌کند، می‌تواند با درنظرگرفتن ریسک بازار بیشتر (یعنی بتای بیشتر از 1) بازده پرتفوی را افزایش دهد یا متقابلاً با کاهش بتای سبد به زیر یک، ریسک (و بازده) سبد را کاهش دهد.

اندازه‌گیری ریسک بازده یک پورتفو در مقایسه با بازده کل بازار بر اساس روش تشخیص ریسک بتا

اندازه‌گیری ریسک بازده یک پورتفو در مقایسه با بازده کل بازار بر اساس روش تشخیص ریسک بتا

همان‌طور که دیدید انواع روش‌های آماری تخمین ریسک نه‌تنها میزان ریسک‌های سیستماتیک و غیرسیستماتیک را به‌صورت کمّی اندازه می‌گیرند (حتی تأثیر بالقوه‌ی نرخ ارز را در بازده مورد انتظار محاسبه می‌کنند)، بلکه سطح اطمینان (confidence interval) از بازده محتمل سرمایه‌گذاری را نیز ارزیابی می‌کند، یعنی می‌توان از طریق آنها تشخیص داد حداقل و حداکثر احتمال تحقق بازده موردنظر (likelihood of an outcome) و درصد وقوع ریسک پیش‌بینی‌شده چقدر است.

سخن پایانی آکادمی دانایان

همان‌گونه که دانستیم ریسک، بخشی جدایی‌ناپذیر از سرمایه‌گذاری و بازده است. هر سرمایه‌گذاری درجاتی از ریسک را در بر می‌گیرد، مثلاً میزان ریسک در مورد اوراق قرضه‌ی دولت آمریکا نزدیک به صفر است یا ریسک برای سهام کسب‌وکارهای جسورانه، بازارهای نوظهور یا املاک و مستغلات در بازارهای با تورم شدید، بسیار بالا در نظر گرفته می‌شود. ریسک هم به‌صورت مطلق و هم به‌صورت نسبی قابل‌سنجش است. درک کامل ریسک در اشکال مختلف آن می‌تواند به سرمایه‌گذاران کمک کند فرصت‌ها، مبادلات و هزینه‌های مرتبط با رویکردهای مختلف سرمایه‌گذاری را بهتر درک کنند. مدیریت ریسک در هر نقطه‌ای از حوزه مالی اتفاق می‌افتد. کارگزاران بورس از ابزارهای مالی مانند اختیارات و قراردادهای آتی استفاده می‌کنند و مدیران صندوق‌ها، از استراتژی‌هایی مانند تنوع‌بخشی به پرتفوی، تخصیص دارایی یا استراتژی متناسب‌سازی اندازه‌ی حساب سرمایه‌گذار و تحمل ریسک آن، برای کاهش یا مدیریت مؤثر ریسک استفاده می‌کنند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.